گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حزین لاهیجی

بنگر به رشحهٔ قلمم سلسبیل را

مدّ کرم مگو رگ ابر بخیل را

در سینه ای که عشق تو آتش فروز اوست

دارم شکفته، باغ و بهار خلیل را

تیغت زبان نمی کشد ارسرخ رو نیم

با خون خویش چهره طرازد قتیل را

بی پرده کرد عشق نهان را جمال تو

دادم ز دست، دامن صبر جمیل را

مژگان ز شور گریهٔ طوفان نهیب من

بر جای خویش خشک کند رود نیل را

عبرت ز حال لشکر هندش کفایت است

هر کس ندیده نکبت اصحاب فیل را

جان نارواست ورنه اسیران نمی کنند

با تیغ او مضایقه خون سبیل را

گوشم سخن نیوش و لبش آشنا سروش

جای نفس زدن نبود جبرئیل را

خود بودم، آنچه می طلبیدم به جستجو

انداختم ز دست عصای دلیل را

پاس نفس بدار از آیینه خاطران

مهر سکوت زن به دهان قال و قیل را

افزود از نفیر نفس غفلتت حزین

افسانه کرد خواب تو، بانگ رحیل را

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
نظیری نیشابوری

ای از کرم نریخته خون سبیل را

وز لطف عید کرده عزای خلیل را

در ملک مصر یوسف کنعان به یاد تو

دریای نیل ساخته چشم کحیل را

گویی به غیر واسطه در گوش خاکیی

[...]

صائب تبریزی

در کوی عشق ره نبود جبرئیل را

پی کرده است تیزی این ره دلیل را

بخت سیه گلیم ندارد غم گزند

حاجت به نیل نیست رخ رود نیل را

خورشید و مه مرا نتواند ز راه برد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
فیاض لاهیجی

کم گیر بهر حادثه عقل کفیل را

بستن به مشت خس نتوان رود نیل را

چشم امید داشتن از اهل روزگار

باشد طبیب درد نمودن علیل را

بال مگس ندارم و بر خویش بسته‌ام

[...]

سیدای نسفی

خال لبت نشانده در آتش خلیل را

زلف تو بسته بال و پر جبرئیل را

ارباب حرص اهل طعم را خورد به چشم

باشد حلال خون گدایان بخیل را

سیلاب گریه کوه گنه را برد ز جا

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه