کاف دال
کاف دال در ۴ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۱:
چو رسول آفتابم به طریق ترجمانی
به نهان از او بپرسم به شما جواب گویم
«فارابی در این رابطه میگوید: کسی که به مرتبهٔ اعلای روحانی و معنوی میرسد میتواند میان روح خویش و عقل فعال رابطه ایجاد کند. یعنی بی واسطه به عقل فعال اتصال یابد و چون عقل فعال از علت اولی فیض میگیرد. پس چنین کسی به واسطهٔ عقل فعال از مبدأ اولی فیض خواهد گرفت»
کاف دال در ۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:
جناب آرتا عزیز،
.
افلاطون در رساله ضیافت میگوید:
«نعمتی بالاتر از این برای یک جوان وجود ندارد که محبوب یک مرد شریف و با ارزش باشد و برای یک مرد نیز نعمتی بالاتر از معشوق نیست....» عشق زمینی که ناشی از زیبایی خداوند هست، دقیقا دستاویز و توجیه "شاهد" بازان میبود. شاهد گرایی که به تمایل «دوجانبه دو فرد همجنس و بالغ» اطلاق میگردد، تفاوت بارزی با شاهد بازی دارد، چرا که تعرضی استکه بین یک مرد بالغ و یک خردسال اتفاق می افتد و"شاهد" زیبایی حضرت حق نیست.
.
در زیبایی و بینظیر بودن این غزل شکی نیست.
کاف دال در ۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۱۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۰۱ - رجوع کردن به قصهٔ آن پایمرد و آن غریب وامدار و بازگشتن ایشان از سر گور خواجه و خواب دیدن پایمرد خواجه را الی آخره:
ما چو واقف گشتهایم از چون و چند
مهر با لبهای ما بنهادهاند
تا نگردد رازهای غیب فاش
تا نگردد منهدم عیش و معاش
.
فارابی در این رابطه میگوید: کسی که به مرتبهٔ اعلای روحانی و معنوی میرسد میتواند میان روح خویش و عقل فعال جمع کند. یعنی بی واسطه به عقل فعال اتصال یابد و چون عقل فعال از علت اولی فیض میگیرد. پس چنین کسی به واسطهٔ عقل فعال از مبدأ اولی (خداوند) فیض خواهد گرفت0
.
بایزید بسطامی: سبحانی ما اعظم شانی
.
جمله معروف «انا الحق» (من حقیقت هستم) که در ادبیات فارسی بارها تکرار شدهاست، از حلاج است. برخی این مسئله را نشانهای از ادعای خدایی کردن حلاج میدانند؛ حال آنکه عدهای دیگر بر این باورند خدا از طریق حلاج سخن گفتهاست.
از دیگر کلمات حلاج، بهخوبی این معنا آشکار است که وی به نوعی در این شطح، الهیات صوفیه را از منظر خود خلاصه کرده و آن عبارتاست از تألیه انسان (انسانِ خدا شده)؛ به این معنا که انسان به مدد ریاضت، در خویش واقعیت صورت الهی را مییابد. همان صورت که خداوند آن را هنگام آفرینش بر آدمی افکنده بود.
کاف دال در ۴ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۴۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲۵:
فارابی میگوید: «کسی که به مرتبهٔ اعلای روحانی و معنوی میرسد میتواند میان روح خویش و عقل فعال جمع کند. یعنی بی واسطه به عقل فعال اتصال یابد و چون عقل فعال از علت اولی فیض میگیرد. پس چنین کسی به واسطهٔ عقل فعال از مبدأ اولی فیض خواهد گرفت»
حضرت مولانا، همانند این غزل بکرات از جانب خداوند (علت اولی) سخن میگوید0
کاف دال در ۴ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۴۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹:
جناب صفا:
این ابیات را چگونه میتوان توجیه کرد؟
میخواره و سرگشته و رندیم و «نظرباز»
وان کس که چو ما نیست در این شهر کدام است
با محتسبم عیب مگویید که او نیز
پیوسته چو ما در طلب عیش مدام است
عاشق «روی جوانی» خوش نوخاستهام
وز خدا دولت این غم به دعا خواستهام
عاشق و رند و «نظربازم» و میگویم فاش
تا بدانی که به چندین هنر آراستهام
صوفیان جمله حریفند و «نظرباز» ولی
زین میان حافظ دلسوخته بدنام افتاد
جهان فانی و باقی فدای «شاهد» و ساقی
که سلطانی عالم را طفیل عشق میبینم
دوستان عیب «نظربازی» حافظ مکنید
که من او را ز محبان شما میبینم
گر آن «شیرین پسر» خونم بریزد
دلا چون شیر مادر کن حلالش
کاف دال در ۴ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۸، ساعت ۱۰:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:
معشوقی که نیمه شب با پیراهن چاک، آواز خوان وصراحی بدست بر سر بالین معشوق می آید، یا ناشی از تخیلات حضرت حافظ است و یا بیشک یک مرد است! وگرنه چگونه زن ایرانی قرون وسطی، با تمام محدودیت های قابل تصور، آنهم با زلفی آشفته، قادر به این دیداراروتیک بوده است ؟
کاف دال در ۵ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۲۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۵:
جناب محمودیان، ماشالله
کاف دال در ۵ سال و ۴ ماه قبل، یکشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲:
هر سه صفات بنیانی حکمت اشراقی سهروردی، (حسن، حزن و عشق) عنوان شده اند! رجوع شود به «مونس العشاق»0
در ازل پرتو «حسنت» ز تجلی دم زد
«عشق» پیدا شد و آتش به همه عالم زد
دیگران قرعه قسمت همه بر عیش زدند
دل «غمدیده» ما بود که هم بر غم زد
کاف دال در ۵ سال و ۵ ماه قبل، جمعه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۰۸:۳۲ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱:
منهم با آقای رامین موافقم0 شگفت انگیز استکه اولین دین یکتا پرست دنیا، در یک مصرع کنار کافرو بت پرست آمده است!
« در گاتاها اهورامزدا خدای یگانه است که جسم یا مرکب نبوده و مینوی پاک است. جلوههای خاص خدا امشاسپندان هستند. تقریباً دویست بار در گاتاها به کلمه مزدا (اهورامزدا) یا ترکیب از این واژه اشاره میشود. زرتشت جز از اهورامزدا خدای دیگری نمیشناسد. زرتشت از گروه پروردگاران پیشین رو گردان است. تمام عظمت و جبروت مختص اهورامزدا ست. اوست آفریننده یکتا و خداوند توانا »
کاف دال در ۵ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۲۱:
دوست عزیز آقای علی،
معنی بیت 10 را میبایستی در حکمت «اشراق» که مولانا خود متعلق به آن بود جست.
حکمت اشراق را نظریه این بود که: «هستی غیر از نور چیزی نیست و هرچه در جهان است و بعد از این به وجود میآید نور است، لذا جهان جز اشراق نمیباشد. منتها بعضی از نورها رقیق است و برخی غلیظ و برخی از انوار ذرات پراکنده دارد و پارهای دیگر دارای ذرات متراکم است و همانگونه که نورهای قوی بر ضعیف میتابد نورهای ضعیف هم بسوی انوار قوی تابش دارد. انسان هم از این قاعده مستثنا نیست و به دیگران میتابد، همانگونه که نورهای دیگران به او میتابد. بمناسبت اینکه از انسان به دیگران نور تابیده میشود انسان فیاض است و میتواند به دیگران نور برساند و از نور سایرین روشن شود.»
چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم
نه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم
چو رسول آفتابم به طریق ترجمانی
پنهان از او بپرسم به شما جواب گویم
به قدم چو آفتابم به خرابهها بتابم
بگریزم از عمارت سخن خراب گویم
چو ز آفتاب زادم به خدا که کیقبادم
نه به شب طلوع سازم نه ز ماهتاب گویم
کاف دال در ۵ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۷، ساعت ۰۸:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۵:
زعقل اندیشهها زاید که «جان» را بفرساید
گرت آسودگی باید، برو عاشق شو ای عاقل
روانپزشکی مدرن، ریشه افسردگی جوامع پیشرفته صنعتی را در همین بیت میداند.
عجب آن نیست که اعجاز مسیحا داری
عجب این است که بیمار تو بیمار تر است
دوستان، بر خلاف تصور عام، صوفیان و متکلمین هرگز مخالف «عقل» به معنی مطلق آن نبوده اند، بلکه مخالف عقل حیله گر، مکار، سودجو.... بوده اند. عقل محصولات بیشماری دارد.
از من ای باد صبا گوی به دانای فرنگ
عقل تا بال گشود است گرفتار تر است
برق را این به جگر میزند آن رام کند
عشق از «عقل فسون پیشه» جگردار تر است
چشم جز رنگ گل و لاله نبیند ورنه
آنچه در پردهٔ رنگ است پدیدار تر است
عجب آن نیست که اعجاز مسیحا داری
عجب این است که بیمار تو بیمار تر است
دانش اندوخته ئی دل ز کف انداخته ئی
آه زان نقد گرانمایه که در باخته ئی
اقبال لاهوری
در میان پرده خون عشق را گلزارها
عاشقان را با جمال عشق بیچون کارها
عقل گوید شش جهت حدست و بیرون راه نیست
عشق گوید راه هست و رفتهام من بارها
عقل بازاری بدید و تاجری آغاز کرد
عشق دیده زان سوی بازار او، بازارها
مولانا
دی میان عاشقان ساقی و مطرب میر بود
در هم افتادیم زیرا زور گیراگیر بود
«عقل باتدبیر» آمد در میان جوش ما
در چنان آتش چه جای عقل یا تدبیر بود
مولانا
«حیلت» رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو
و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو
«اندیشهات» جایی رود وآنگه تو را آن جا کشد
ز اندیشه بگذر چون قضا پیشانه شو پیشانه شو
مولانا
کاف دال در ۵ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۰۵:۲۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۳:
دوست عزیز آقای اریب آغا، این شعر ازحضرت مولانا نمیباشد زیرا که او همواره به «خموش» و یا «شمس تبریزی» تخلص میکرده است، نه رومی!
من این شعر را اولین بار از شادروان نصرت فتحعلی خان شنیدم
کاف دال در ۷ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵، ساعت ۰۸:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱۱:
کدام دانه فرورفت در زمین که نرست
چرا به دانه انسانت این گمان باشد
حضرت عیسی
اشاره به تناسخ و ادامه حیات به نوعی است
کاف دال در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:
دوست عزیز خانم حوا
منظور از چارده روایت، 14 معصوم نیستند، بلکه حضرت حافظ به این اشاره دارند که برای قرآن هفت قاری بوده است که به آنان قراء سبعه می گفته اند. هر کدام از این قاریان دو راوی داشته اند. بنا براین، از طریق این چهارده نفر، چگونگی قرائت استادان هفتگانه به ما رسیده است. (فرهنگ فارسی معین). مقصود از قرائت های چهارده گانه این نیست که در همه جای قرآن اختلاف قرائت هست، چهارده اختلاف نیست. ممکن است دو یا سه قرائت مختلف باشد. مثلا در سوره فاتحه: مالک یوم الدین و ملک یوم الدین، هر دو قرائت هست. (حافظ غنی). موفق باشید
کاف دال در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، چهارشنبه ۲۴ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۰۵:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۹:
این غزل بیشک، یکی از شاهکار های حضرت مولوی و ادبیات زبان پارسی است! استفاده مکرر از الفاظ متناقص، آنهم در کنار هم ،« ساکن روان »، « گویای بی زبان »،« بی پای پا دوان »،« ظاهر نهان»، نه تنها در ادبیات پارسی بی همتا است، بلکه نشان دهنده درک و اعتقاد رومی به تضاد درون ( دیالکتیک) به عنوان نیروی محرک هستی میباشد.
کاف دال در ۱۲ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۲۱ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۰۷:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵۹:
بیت 7، مصرع 2: « عین جبود در این میان که منم»
دیوان شمس ، شفیعی کد کنی