گنجور

حاشیه‌گذاری‌های جهن یزداد

جهن یزداد

پارسیدان و دوستدار زبان پارسی دری


جهن یزداد در ‫۳ ماه قبل، چهارشنبه ۴ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۱۹ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۸ - در مدح منوچهربن قابوس:

اینها همه پارسی بیخته است

برآمد ز کوه ابر مازندران
چو مار شکنجی و ماز اندر آن
همی‌زاد این دختر بر سپید
پسر همچو فرتوت پنبه سران
جز این ابر و جز مادر زال زر
نزادند چونین پسر مادران
بسی خواهرانند بر راه رز
سیه موزگان و سمن چادران
بپوشیده در زیر چادر همه
ستبرق ز بالای سر تا به ران
ز زاغان بر نوژ گویی که هست
کلاه سیه بر سر خواهران
چنان کارگاه سمرقند گشت 
زمین از در بلخ تا خاوران 
در و بام و دیوار آن کارگاه 
چنان زنگیان کاغذگران 
مر این زنگیان را چه کار اوفتاد
که کاغذ گرانند و کاغذ خوران 
نخوردند کاغذ ازین بیشتر
نه کاغذ فروشان، نه کاغذ خران 
شود کاغذ تازه و تر، خشک 
چو خورشید لختی بتابد بر آن 
چه بهتر ز خرگاه و طارم کنون 
به خرگاه و طارم درون آذران 
فرو برده مستان سر از بیهشی 
برآورده آواز خنیاگران 
به جوش اندرون دیگ بهمنجنه 
به گوش اندرون بهمن و قیصران
یکی نامداری که با نام وی 
شدستند بینام نام‌آوران
کسی کو دهد از تن خویش داد
نبایدش رفتن بر داوران
در آمد ترا روز بهمنجنه 
به فیروزی این روز را بگذران 
ز رامشگران رامش دل بخواه 
که رامش بود نزد رامشگران 
بزی همچنین سالیان دراز
دنان و دمان و چمان و چران 
دو گوشت همیشه سوی گنجگاو
دو چشمت همیشه سوی دلبران

 

جهن یزداد در ‫۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۳ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۰۵:۱۳ در پاسخ به پیام بهرامیان دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۸:

وگرنه بازبینی انچه نشاید دید

 

جهن یزداد در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۵۵ دربارهٔ رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۲۹:

گفت: خیز اکنون و ساز ره بسیچ
رفت باید، ای پسر، ممغز تو هیچ

 

جهن یزداد در ‫۳ ماه قبل، دوشنبه ۲ بهمن ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۴۲ دربارهٔ رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۶۷:

بیگمان گناز دگرگشته گناس=گناه است
جهانا، همانا کزین بی‌گناهی
گنه کار ماییم و تو بی گنازی

 

جهن یزداد در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۲۸ در پاسخ به پرویز دهداری دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۹۱ - مهروبان:

کجا نوشته که میان عبادان تا مهرویان ده فرسنگه؟

ماهی روبان. شهری است بر کنار دریا چنانکه موج دریا بر کنار شهر می زند و هوای آن گرم و عفن و ناخوشی بتر از آن ریشهر است ، اما مشرعه دریا است ،هرکه از پارس به راه خوزستان به دریا رود و آن که از بصره و خوزستان به دریا رود همگان را راه آنجا باشد و کشتیهایی که از دریا برآید بر این اعمال رود به مهروبان بیرون آید. و دخل آن بیشتر از کشتیها باشد وجز خرما هیچ میوه نباشد و گوسفندان آنجا بیشتر بز باشد و بزغاله پرورند و همچنانکه به بصره و می گویند بزغاله تا هشتاد رطل و صد رطل برسد بیشتر نیز، و برز و کتان بسیار باشد چنانکه به همه جای ببرند و جامع ومنبر است و آن جایگاه مردم زبون باشند. ( فارسنامه ابن البلخی ص 150 )

 

جهن یزداد در ‫۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۲۴ دربارهٔ ناصرخسرو » سفرنامه » بخش ۸۱ - امیران پارسی بصره:

بنگرید که گوید
امیران پارسی  بصره و در ان وقت امیر بصره پسر باکالینجار دیلمی بود

 

جهن یزداد در ‫۴ ماه قبل، جمعه ۱۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۸:۰۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۲۴:

که بگذشت  بر مرد پ بر اسپ ساد

ساد =یکراست

 

جهن یزداد در ‫۴ ماه قبل، جمعه ۱۵ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۵۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۲۰:

کجایند ایرانیان زیر این سروده ها بخندند کاری که گیو با پیران کرد

 

جهن یزداد در ‫۴ ماه قبل، شنبه ۹ دی ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۳۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۳:

چرا این غزل را با ذال ننوشتید بی گمان واژ لذیذ نشان میدهد که با  ذال  بوده

 

جهن یزداد در ‫۴ ماه قبل، یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۱۰ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۴:

خر ان بد گیاهی که نگواردش
همی با خری روز کمتر چرد

 بی ان وزن شعر بهم میریزد من این را  درست کردم   پذیرا نشد  ناگزیر اینجا مینویسم تا  نیک و بدش دریابند

 

جهن یزداد در ‫۴ ماه قبل، یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۷:۰۳ دربارهٔ لبیبی » قطعات و قصاید به جا مانده » شمارهٔ ۷ - در دیوان مسعود سعد سلمان:

به شعرت ار چه عطای بزرگ داد ملک
 هنر نه از توست آن پادشا بزرگ عطاست

باید پس از شعرت ار باشد بی ان هم وزن و هم معنی راست نمی اید  من این تصحیح را نوشتم  نپذیرفتند چون  پذیرفته نشده ناچار  اینجا مینویسم

 

جهن یزداد در ‫۴ ماه قبل، یکشنبه ۳ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۵۳ در پاسخ به مهدی حافظی دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۲:

در کامنتهای بالا نوشته شده
ایران را پارسیان مینامیدند و انان دو دسته بودند انان که در کوه و دشت زندگی میکردند و کارشان دامداری و بازرگانی و بدرقه (همراهی و بیمه کاروانیان ) بود و دگر ابادی نشینان  - آن گروه نخست را کردان یا کردان پارسی مینامیدند
برای همین میگوید کنون کرد از ان تخمه دارد نژاد

 

جهن یزداد در ‫۴ ماه قبل، جمعه ۱ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۴۱ در پاسخ به نجاتی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۸:

شیراز  زمان پایتخت شدنش زمان کریمخان زند زبانش دری شد کم کم پیشتر به همان پهلوی بود یهودیهای شیراز هنوز این زبان را بکار میبرند

 

جهن یزداد در ‫۴ ماه قبل، جمعه ۱ دی ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۲۶ در پاسخ به ملیحه رجایی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۸:

روشت برابر با اخلاق بکار میبردند روش /روشت/روشن

 

جهن یزداد در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۴۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۶:

هزار و چهل چوبه شمشیر داشت
شمارش شمشیر چوبه است و چوبه غلاف را گویند که بیشتر از چوب و چرم خشک مانند چوب بود
نیام واز عربی به چم خوابگاه است و غلاف نیز واژی عربی به چم پوسته است به پوست  نری مرد نیز غلفه گویند
 ایرانیان  شیوه دیگری برای زبان و واژگان خود داشتند  جای شمشیر را  پوشه پوست  چوبه  کالون میگفتند  واژه پوسته نیز  خود پوشته از پوشیده  است

 

جهن یزداد در ‫۴ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۹:۵۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۶۶:

چو پالای سیصد به زرین ستام
 پالا  = اماده داشته برای پیشامد اسب جنیبت  -بهترین اسبهای زمان را می اراستند و  پیوسته به شاه ننزدیک بودو هرگاه شاه جایی میرفت پیشاپیش شاه انرا میکشیدند

واژه پالهنگ از همین پالا است پالا هنگ  پالا کش

 

جهن یزداد در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۲۴ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۵۵ دربارهٔ ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۴۷ - آگاه کردن آتبین طیهور را از آهنگ بازگشت به ایران:

بنام بزرگان و پشت مهان
ستون سواران امید جهان

 

جهن یزداد در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۲۴ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۰۷ دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۹ - در مدح خواجه بزرگ و عذر تفصیر خدمت:

چون بره باشم باشم به غم خانه و خهر
 خهر =شهر

 

جهن یزداد در ‫۵ ماه قبل، جمعه ۲۴ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۰:۲۷ دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۰ - در مدح خواجه ابوبکر حصیری ندیم سلطان محمود گوید:

این سخن راهنمونست و به ده دارد راه

 

جهن یزداد در ‫۵ ماه قبل، پنجشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۵۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۵:

داستان ابتین   (اثپین) را ایرانشاه در کوشنامه بسیار گسترده اورده

 

۱
۵
۶
۷
۸
۹
۴۱
sunny dark_mode