مرا دردی است که از داروی راحت بیش میگردد
فلک بیهوده بر گرد دکان خویش میگردد
ببین کز نشتر مژگان او بختم چه پیش آرد
که موی بستر سنجاب نیش میگردد
به نوعی دیدهام از گریهٔ بسیار نازک شد
که گر بر لاله و ریحان گشایم ریش میگردد
دل گمگشتهای کو تا دگر در سینه باز آید
که چون صفهای مورم درد و غم در پیش میگردد
فلک چندان تُنُکمایه است تا این گرم بازاری
که یک جو عافیت گر بخشدم دل ریش میگردد
ندانم عرفی این غم دوستی را از کجا دارد
که در دنبالهٔ غمهای بیش از پیش میگردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوش آن رهرو که دایم چون فلک بر خویش می گردد
که بر خود هر که گردد بیش، شوقش بیش می گردد
مجرد شو که برق بی مروت با جهانسوزی
زبی برگی چراغ خانه درویش می گردد
به قسمت صلح کن زنهار از جمعیت دنیا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.