هانیه در ۱۳ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۰، ساعت ۱۴:۱۴ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱ - مکتب حافظ:
حقا که حافظ زمانه ای... روحت شاد.
چلیپا در ۱۳ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۰، ساعت ۱۴:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۹:
مصراع اول (...ما را که برد خانه) صحیح است که به اشتباه (...ما را کی برد خانه) نوشته شده و وزن شعر را هم نادرست کرده.
چلیپا در ۱۳ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۰، ساعت ۱۴:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۹:
مصرع اول صحیح است که به اشتباه نوشته شده و وزن شعر را هم نادرست کرده.
ندا در ۱۳ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۰، ساعت ۱۲:۵۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۱:
خطاب به تلخ :
اولن این شعر صد در صد کوچه بازاری نیست و کاملاً با زبان شعر و کنایه بیان شده و اونهم کنایه به افرادی بوده در ذهنشون یک پیشفرضهایی را قرار دادند و ریشه آن را هیچگاه نمیکنند . ضمناً شاعران دیگر هم ممکن است حسابشان با خیام فرق کند شما همه را یکی کردید . ضمناً مطهری هم درباره حافظ کتاب نوشته اما در مورد خیام به یاد ندارم مطلبی داشته باشند شما بهتر بود اول یک دور اشعار خیام را با تفکر میخواندید بعد حرف از فضل میزدید .
جهانبینی خیام در تمام رباعیاتی که در گنجور آمده آنقدر واضح و مبرهن است که نیازی به تفسیر به رأی ندارد و تفاسیر به رأیی هم شده کاملاً سطحی است . این اشعار را نمیتوانید هیچکاریش بکنید .
خیام در این رباعی نقل قول میکند از افراد مذهبی که میگویند بهشتی ها با حوری خوشند اما من آب انگور را دوست دارم . آواز دهل شنیدن از دور خوش است . حال شما تفسیر عرفانی! خود را بگویید ؟ اگر قرار باشد برای شعر استدلال نکنیم پس اینهمه شرح دیوان حافظ همه کشک است ؟ ضمناً استدلال کردن برای پی بردن به مقصود شاعر با تن دادن به منطق شعری فرق دارد . چون شاعران گاه از حسن تعلیل (علت غیر منطقی برای یک پدیده استفاده میکنند ) استفاده میکنند اما مقصود کاملاً منطقی دارند .
پاراگراف آخرتون هم مغلطه بود . اگر کسی اعتقاد داشته باشه شراب در شعر خیام هست لزوماً شرابخوار هم نیست و اگر هم باشد ربطی به اینجا ندارد .
خطاب به م.ح : برداشت کاملاً اشتباهی بود . اگر هم به فرض خیام آب انگور بهشت را بر حوری بهشت ترجیح میدهد پس بیت دوم را چه میکنید ؟ در بیت دوم خیام میگوید فعل نزدیک را بچسب و آینده را رها کن نسیه را رها کن . پس اگر آب انگور مربوط به بهشت باشد منظور خیام از نقد و نسیه چیست ؟ حوری بهشت و می بهشت هر دو نسیه هستند پس می مربوط به دنیا(نقد) و حوری مربوط به بهشت(نسیه) است و خیام میگوید حوری بهشت را ول کن و به می دنیا بچسب . حالا اگر این می می عرفانی باشد نیازی ندارد که حوری را رهاکند چون هر دو در طول همدیگر هستند ( هم حوری هم می عرفانی ) اما اگر می دنیایی باشد شعر را میتوان توجیه کرد چنان که در سایر رباعی ها هم همین مطلب را رسانده است :
گویند بهشت و حورعین خواهد بود
آنجا می و شیر و انگبین خواهد بود
گر ما می و معشوق گزیدیم چه باک
چون عاقبت کار چنین خواهد بود
ندا در ۱۳ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۰، ساعت ۱۲:۱۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۴:
شک نکنید خیام اگر زنده بود تو همین زمان هم همین شعر را می سرود شک نکنید
ندا در ۱۳ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۰، ساعت ۱۲:۰۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۴:
در این بیت خیام ویژگی افرادی را ذکر میکند که به گفته خودش (( اقیانوس فضل و آداب )) هستند .
این افراد خوب کسی جز زاهدان و شیخان نمیتوانند باشند . چرا که کسی جز آنها نمیتواند چنین ویژگی یا بهتر بگم چنین کنایه ای برازنده اش باشد . بارها و بارها قرینه های این مفهوم در ابیات خیام آمده .
بعد خیام میگه این افراد ((افسانه گفتند و مردند )) .
یعنی اینکه شیخان و زاهدان نه تنها نتوانستند به حقیقتی دست پیدا کنند بلکه آنچه که گفتند هم همگی خطا و دروغ و افسانه بوده است . از همین قرینه افسانه بودن گفته ها میفهمیم خیام اصطلاح ((محیط یا اقیانوس فضل و آداب )) را با کنایه به افراد مدنظرش گفته و آنها را به نوعی دروغگو و شیاد خطاب کرده .
mohammad در ۱۳ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۰، ساعت ۰۳:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۰۸:
احتمالا مصراع اول اشتباه تایپی دارد چون کلمه"تو" دو بار تکرار شده و با وزن شعر همخوانی ندارد.
سایه در ۱۳ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۰، ساعت ۱۸:۴۳ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۹۰۱:
و چه خوب دانی حال ما را صائب!
مهدی صمدزاد در ۱۳ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۰، ساعت ۱۴:۲۱ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰ - سه تار من:
با درود فراوان بر شما،
به نظر حقیر در مصراع آخر غزل میباید باید نوشت « جز گوهر سرشک در این شهر، یار من ». در متن فعلی « شهر » به « یار » چسبانده شده که از نظر معنایی درست به نظر نمیرسد.
رضا در ۱۳ سال و ۶ ماه قبل، سهشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۰، ساعت ۰۰:۴۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۲:
واقعآ که درست گفته
خسرو یاوری در ۱۳ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۰، ساعت ۲۳:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸:
سلام :
1- بیت چهارم مصرع اول (می بستم ) صحیح است نه می-بندم . مصرع دوم همین بیت نقش صحیح است نه دست
2- بیت ششم : چو می در کله ی جامست و ساقی در نیامیزد----که مستی می کند با عطر و می بخشد خماری خوش
میراسماعیل سیدعلیزاده در ۱۳ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۰، ساعت ۱۶:۵۸ دربارهٔ شهریار » منظومهٔ حیدر بابا:
مصرع( اوشاخلارون بیر دسته گوْل باغلاسین ! ) به این صورت( یک دسته گُل ببند برای منِ خراب ) ترجمه شده دو اشکال دارد که البته دراکثر مصراعها این اشکال وجود دارد: 1-بعضی کلمه ها اصلا در ترجمه حذف شده است. مانند : اوشاخلارون که به معنی بچه ها می باشد2-کلماتی درترجمه آمده است که اصلا درمصراع وجود ندارد.مانند{برای من خراب}به نظر بنده نبایستی مفهوم شعر را فدای بازی با کلمات کرد و باید درترجمه حق شعر و شاعر را به جا آورد وقتی کسی شعر ترکی را نمی تواند بفهمد بهتر است نخواند چراکه لذت و حلاوت شعردر آهنگین و موزون بودن آن است . در صورت عدم توانایی در ترجمه موزون و آهنگین آن بهتر است برای فهم دیگران شعر به نثر روان و قابل فهم ترجمه شود.
siros در ۱۳ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۰، ساعت ۱۵:۳۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳:
قومی متفکر اندر ره دین منظور الهی یون است
قومی به گمان فتاده در راه یقین منظور فلسفیون است
Namjoo در ۱۳ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۰، ساعت ۱۳:۱۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۰:
محسن نامجو آهنگی از چند بیت اول این شعر خونده که واقعا حس شعر رو به آدم انتقال میده.
گوش بدین حتما میپسندین :)
پیوند به وبگاه بیرونی
یعقوب خاوری در ۱۳ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۰، ساعت ۱۳:۱۶ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۷:
در بیت 17 چون به چو و یسیر به اسیر تبدیل شود با تشکر
علیرضا در ۱۳ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۰، ساعت ۱۱:۲۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:
بنظر من بهتر است در مصراع دوم از اولین بیت کلمه "شبگرد" سر هم نوشته شود .
همچنین مصراع دوم بیت " گر اژدهاست ... باید به این صورت باشد : " از برق آن زمرد هین دفع اژدها کن"
البته در مصراع اولش هم عشق درست است نه عشقی که دوستمان اشاره داشتند.
یا حق
امیر در ۱۳ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۰، ساعت ۱۰:۲۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۷۴:
در مصرع سوم : در پای تو ...
صحیح آن چنین است :
در پای تو افتاده به زاری میگفت .
چون زلف معشوق در ان لحظه در پای او بوده نه اینکه بیافتد و بعد چیزی بگوید .
نازیلا در ۱۳ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۰، ساعت ۰۳:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۷۴:
از بسکه بمردی ز غمش جان بردی
وز بسکه بگفتی غم آن آن گشتی
نازیلا در ۱۳ سال و ۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۰، ساعت ۰۲:۵۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹۱:
گفتم که دلم آلت و انگاز منست
mobina joooooooooooooooon در ۱۳ سال و ۶ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ دی ۱۳۹۰، ساعت ۱۴:۴۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۵ - زاری کردن مجنون در عشق لیلی: