Lord_Alireza در ۱۲ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۱۶ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۶:
عاشق این شعرم خیلی ازش خاطره دارم یادش بخیر خیلی دنباله این شعر بودم با تشکر از ادمین ایران دوست
محمدعلی شیخ الاسلامی در ۱۲ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۲۶ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴:
مرا فریب دهد ناله و به غم گوید . صورت درست مصراع اول بیت چهارم است
« ای » بعد از ناله اضافه است
البته صورت دیگری هم می تواند صحیح باشد :
مرا فریب دهد ناله ای ، به غم گوید
محمدعلی شیخ الاسلامی در ۱۲ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۱۹ دربارهٔ عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:
صورت صحیح مصرع آخر چنین است :
اجری دگر شهید به خون ناتپیده را
لطفا اصلاح شود
هانیه در ۱۲ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۴:
در دیوان شمس گزیده ی دکتر شفیعی:
فلک ها را چو مندیلی...
ممنون. :)
حمید در ۱۲ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۰۸:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » بیست و ششم:
درود
در متن ،غلطهای املایی و اشتباهات نگارشی وجود دارد.لطفا اصلاح کنید.
حامو ص.د در ۱۲ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۵۹ دربارهٔ شهریار » منظومهٔ حیدر بابا:
سلام..من آذری هستم و مطالعات زیادی در رابطه با زبان ترکی دارم..
و عنوان میکنم که این ترجمه بسیار ضعیف هستش
کیومرٍث رضوی پور در ۱۲ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۵۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۷ - باز طلبیدن نخچیران از خرگوش سر اندیشهٔ او را:
در انگلیسی مثلی هست که می گوید:
None of us is wiser than all of us.
یعنی هیچکدام از ما از مجموعه ما داناتر نیست. لذا هیچکس عقل کل نیست و همه تصمیمات باید با مشورت و خرد جمعی گرفته شود.
ادهم در ۱۲ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۲۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۸:
عطار.خیام.سعدی.حافظ مولانا.فردوسی.اخوان.نیما.پروین.و.........
هر گل یه بویی داره
مهدی علیزاده در ۱۲ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۳۵ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴ - نی محزون:
بیت آخر نمیدونم ولی یه کم سخته خوندنش
ولی شهریار شعراش دیوانه کننده است
محمد در ۱۲ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۳۱ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۰ - آشیان ویران:
سلام
من هم این شعر را موقعی که در دبیرستان درس می خوندم حدود چهل سال پیش خوندم و لذت بردم . نمی دونم چرا حالا چنین شعرهایی را توکتابهای مدرسه چاپ نمی کنند . این شعر افکار را نسبت به طبیعت و اطرافمون لطیف می کنه . دیگه احتیاجی نیست به کسی بگی با حیوانات مهربان باشه . کافیه این شعر را بخونه . با تشکر
محمد رضا مقیمی در ۱۲ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۰۰ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۷ - آرزوی پرواز:
بیت 22مصرع اول "و" وصل اشتباه است بجای آن ویرگول "،" صحیح است متن درست این است
من اینجا چون نگهبانم ، توچون گنج
مهدی علیزاده در ۱۲ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۴۳ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۰ - دنیای دل:
من به ایرانی بودنم افتخار میکنم وتی اشعار این اساتید رو میخونم
امین ق در ۱۲ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۰۹ دربارهٔ رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶:
«دو نقطه» رو لطفن بردار. نباید باعث عادات خوانشی جدیدی بشیم که به زاید نویسی و کندی چشم و متعاقبتن سردرگمی معنایی دچار شویم. اگه «دو نقطه» نباشه راحتتر خونده می شه
امین ق در ۱۲ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۰۹:۰۲ دربارهٔ رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸:
کَجه
انگشتر بدون نگین که شبا باهاش بازی می کردن! (نقل از معین(نفیسی نوشته:کُجه (----> کَجه) همون مهره آبیه ی نظر قربونیه به خاطر ایهام (----> کَجه) )) نامفهومه. کسی بیشتر میدونه؟
محسن مردانی در ۱۲ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۰۸:۵۰ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » تکبیتهای برگزیده » تکبیت شمارهٔ ۴۸۰:
متن کامل این غزل این چنین است
ز سادگی است به فرزند هر که خرسندست
که مادر و پدر غم، وجود فرزندست
دل درستی اگر هست آفرینش را
همان دل است که فارغ ز خویش و پیوندست
شب آنچه مردم غافل ستاره می دانند
ز آتش جگر ما شراره ای چندست
سخن شمرده و سنجیده گوی بی سوگند
که شاهد سخنان دروغ، سوگندست
به زیر خاک، غنی را به مردم درویش
اگر زیادتیی هست، حسرتی چندست
به شوربختی ازان دل نهاده ام که نمک
برای تلخی بادام بهتر از قندست
مرا به حلقه صحبت مخوان ز تنهایی
که نخل خوش ثمر من غنی ز پیوندست
مخور فریب شکرخند عیش چون طفلان
که روی صبح به خون شسته شکرخندست
به عشرت ابدی برده است پی صائب
به قسمت ازلی هر دلی که خرسندست
با تشکر از سایت ارزنده و مفید شما
ابراهیم امامی در ۱۲ سال و ۷ ماه قبل، شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲:
ارتباط این شعر با سفر حافظ به یزد و داستانش را زمانی یکی از اساتید تعریف می کردند!
که متاسفانه کامل یادم نیست
همچنین ظاهرا این غزل با غزل 359 هم بی ارتباط نیست..
ضمن اینکه گفته میشه حافظ به جز یک بار ، سفری به خارج از شیراز نداشته و از این جهت در مورد سفرش به یزد تردید هست !
لطفا اگر کسی داستان و جریان کامل را اطلاع داره همینجا قرار بده یا لینک مقاله را !
تشکر
نیما مینایی در ۱۲ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۱۶ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۰۸ - قلب مجروح:
سلام .
لطفا مصرع دوم این بیت، اصلاح شود :
از زندگانی پدر خود مپرس، از آنک
چیزی بغیر تیشه و گهی آستر نداشت
--- چیزی به غیر تیشه و داس و تبر نداشت
فضل الله شهیدی در ۱۲ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۰۶:۴۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰:
آخر تو به اصل اصل خویش آ
در این غزل تو صیه ای مهم با شور وحال خاصی تکرار شده است که" به اصل اصل خویش آ" و اهل معرفت اینرا آموزه ای مهم وحساس میدانند چه خلاف از خود بیگانگی ودوری از خداست بزبان ساده تر اهل معرفت توصیه میکنند که" خودت باش" یا بخود باش یا هستی خودرا فراموش نکن واین ظاهرا خلاف گفته حافظ مینماید که:" خودرا مبین که رستی" اما اینطور نیست . منظور حافظ اینست که خود کاذب را مبین وکنار بگذار ومنظور از"اصل خویش را دیدن" دیدن خودحقیقی است، بدون تاثیرات دیگران وآلودگیهای اجتماعی ونتیجه هردو کار یکی است.
پس باید درنظرداشته باشیم که خود معنی دوگانه دارد گاهی میگوئیم خودرا مبین یعنی خود کاذب را مبین و گاه توصیه میشود که خودرا ببین و بجای آوریعنی خود حقیقی را ببین وهردو تو صیه درست است .متاسفانه دوگانگی حالات و صفات انسان کمتر مورد توجه است و گاه سوء تفاهم ایجاد میشود ومثلا تفاوت ترس مذموم وترس ممدوح یا محبت صحیح و محبت نا صحیح و عقل متعالی وعقل روزمره وغیره و... مورد توجه نیست یاکمتر مطرح است
این غزل برای آنکه قافیه اش جور باشد باید هر دو مصراعها یش متصل به هم حساب شود
رسته در ۱۲ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۵ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۰۵:۵۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۲:
افلاطون در ادبیات فارسی به چند معنی آمده است : جکیم ( به معنی فیلسوف) ، حکیم جدلی ( دیالکتیسنین) ، پزشک . در این بیت به معنی پزشک آمده است .
سید حسین موسوی در ۱۲ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۱، ساعت ۱۷:۲۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲۹: