امین کیخا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۳۸ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۹ - برون آوردن شاه قیروان لشگر به جنگ:
بختی و بیسر اک شتر هستند
امین کیخا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۳۳ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۹ - برون آوردن شاه قیروان لشگر به جنگ:
بسباس به فارسی یعنی بی بها و ناچیز ویا به گفت اسدی نچیز و به عربی گیا هی است
امین کیخا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۱۸ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۶ - آگاهی شاه قیروان از رسیدن گرشاسب:
به اسانی و پیوسته بجای خسته کلمه سته را اورده یعنی ستوه
امین کیخا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۱۶ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۶ - آگاهی شاه قیروان از رسیدن گرشاسب:
دیوانه خود حکایتی دارد یعنی منسوب به دیو یعنی دیو که جن است، دیوانه می شود پیوسته به دیوان و جالب است در عربی هم از جن مجنون با معنی دیوانه ساخته شده است ولی به عربی جن اسم جمع است
امین کیخا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۱۲ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۶ - آگاهی شاه قیروان از رسیدن گرشاسب:
برای تنظیم کردن به فارسی کوک کردن و سازیدن و ساز دادن و ساماندهی و طراز یدن را داریم فکر میکنم ترازیدن بهتر باشد نوشته شود اما علامه با ط اورده است ، طرز هم باید ترز شود در نگارش
امین کیخا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۵۲ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۳ - رفتن گرشاسب به جنگ شاه لاقطه و دیدن شگفتی ها:
جبیره یعنی اماده شدن و انجمن شدن گرد امدن برای کاری مهم فارسیست اما جبیره عربی چوبهای کوچک برای بستن شکستگیست برای مجبرین که شکسته بند هستند
امین کیخا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۴۶ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۲ - آمدن ضحاک به دیدن گرشاسب و صفت نخچیرگاه:
وشی در لغت فرس اسدی به معنای سرخ اورده شده و فارسی دانسته شده البته خوشی هم معنی میدهد
امین کیخا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۴۲ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۲ - آمدن ضحاک به دیدن گرشاسب و صفت نخچیرگاه:
انجا که گفته زاغ زیغ دارد و ماغ میغ شده ، زیغ از جمله بیماری های دل است از بر گشتن از راه حق به عربی البته اما به فارسی زیغ حصیر است و بوریا و ماغ هم مرغ ابی سیاه است که لشگر مرغ أبیها را به ابر سیاه مانند کرده است
امین کیخا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۳۴ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۲ - آمدن ضحاک به دیدن گرشاسب و صفت نخچیرگاه:
Sphere با سپهر همریشه است زیرا سپهر گرد است و sphere گرد معنی می دهد
امین کیخا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۲۵ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۰ - پند دادن اثرط گرشاسب را:
دوشیزه یعنی دوشنده زیرا نیاکانمان باورداشتند که ان که بر پستان گاو و دام دست میزند باید شوی نا کرده باشد دختر فارسی و توختر ألمانی هم چنینند
امین کیخا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۱۹ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۹ - نشستن گرشاسب بر تخت کابل:
زهه به معنی زاداوری یا زمان زاداوری است زه همان اب است که زه مرد را شوس میگویند و ویا شوسر . اما در باره زهار قبلا گمان می کردند یعنی زه اورنده یعنی سامانه ای از بدن که اب و زه زاداوری را می اورد اما با مقاله ای که اقای آشوری منتشر کردند در تارنمای خود استدلال کردند که زهار موی معنی میدهد چون فردوسی گفته اند اسبان اهخته زهار و یا شیران اهخته زهار و می دانیم انچه میان این دو جانور به هنگام رزمیدن اهیخته می گردد و کشیده میشود یال این جانوران است که اسبان و شیران براغالیده به جنگ بش و یالشان می ایستد و برای ازرمداشت از ذکر نام اندام زاداوری فقط نام موی بر ان گذاشته اند چون روشن است موی بر عانه (انه) می روید با سپاس از استدلال جناب آشوری
علیرضا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۰۸ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۷ - رسیدن گرشاسب به یاری اثرط و شبیخون او:
غنودن به معنی مقدمات خواب و به اصطلاح گرم شدن چشم و چرت زدن
امین کیخا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۰۳ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۹ - نشستن گرشاسب بر تخت کابل:
شوم بهر یعنی بدبخت البته شور بهر هم همین معنی را دارد
علیرضا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۰۰ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۷ - رسیدن گرشاسب به یاری اثرط و شبیخون او:
بیت 17 مصراع اول واژه سیه تر صحیح است
امین کیخا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۰۰ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۸ - آمدن گرشاسب به بتخانه ی سوبهار:
میزر و کرته امروز کاربرد دارند در لری میزر به معنی عمامه و کرته به نوعی لباس می گویند
علیرضا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۵۶ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۷ - رسیدن گرشاسب به یاری اثرط و شبیخون او:
غو به معنی فریاد ونعره
علیرضا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۴۲ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۶ - جنگ اثرط با شاه کابل:
کافتن،شکافتن
علیرضا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۱۳ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۶ - جنگ اثرط با شاه کابل:
مغفر به معنی خود است
علیرضا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۰۰ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۶ - جنگ اثرط با شاه کابل:
عنانتکاور بباید بسوداز فردوسی ر
امین کیخا در ۱۲ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۴۴ دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۱ - رسیدن گرشاسب به قرطبه: