امین کیخا در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۴۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
به هستی مردان بزرگی مانند خیام ، سهروردی، ابن سینا و رازی نام ما بلند شده است ، من متن های نثر خیام را خونده ام از پیامبر به بزرگی یاد کرده است پروایی نه در اندازه عامیان بل دانشمندانه تر و هر چه تمام تر در اغاز نوروز نامه دارند برای نبی اکرم، البته می و مینا را بسیار کسان گرامی داشته اند که از اینها حافظ و عبید و خیام و نیز شمس تبریزی را نمیشود نادیده شمرد بهرسو قران از شراب طهور و حور سخن به میان میاورد و برای دانایان و کندایان این پر وانه بس است که در اوج دلکشی عرفان از هال های انچنانی بگویند ومارا نیز نسزد تفسیر و گره گشایی همه انچه بزرگان گفته اند مگه با یاد اینکه شاید و باید و ممکنست تا بزرگواری دیگر سخن بیاغازد شنیده ام امام زین العابدین فرموده اند که اگر إسلام را باز گویم سرم را خواهند برید و اسلام کندایان از اغاز دیگر گونه بوده است
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۱۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:
استوار بگوییم
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۰۴ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:
بی من )اگر عطار نبود امروز شیخ بولحسنو یا شیخ خرقانی را نمیشناختیم بیشتر انچه استاد فرزانه شفیع کدکنی اورده اند از شیخ خرقانی از عطار است،. باشد که بیشتر بیاندیشیم و أستورا بگوییم
خیام در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۰۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
با سلام
این ابیات پیام روشن و واضحی داره سوال اینجاست که چرا خیام باید قرآن را با پیاله مقایسه کند؟
در بیت اول گه معنی روشنی داره که قران را همیشه و بردوام نمی خوانند
ولی در بیت دوم این منظور را میرساند که اگر با عشق و درک اصلی آیه آن را بخوانند این خواندن همیشگی خواهد شد
کامران رشتیانی در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۴۲ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲:
به نظرمیرسه که :نیمه مست یعنی هنوز مست مست نشده ولی نگران نیست چون یک کوزه از درد(ته نشین شراب )به دست داره و رقصوار داره می ره که به بازار قلندر برسه جایی که باید به یک آن هرچه هست و ببازه و و از جلد من های تزویری و تفاخر بیرون بیاد و توبه زهاد رو بشکه چون که داره شراب می خوره چونکه داره آتش میزنه به هرچه دلش قرار گیرد بی دوست
خوشا عاشقی خوشا رستن خوشا مجنونی
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۹:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳:
هانا درود به تو حافظ بزرگی از ان یافت که همه اورا همکیش خود می دانند و این طور بود که بر خوان هفت سین دیوانش امد درود به همه مردممان از سنی و شیعه و غیر مسلما ن های مان ،درود به زاگرس بلندت که همیشه خانه جوانمردان و زنان پاکدلشان بوده است و درود به حافظ بلند نظر که البته ستایشگر خداوند متعال بوده است
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۷:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۸:
مراهم شما به اینجا میاورد دوستان
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۷:۵۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۸:
سخن مانند کشتی می باشد ولی معنی مثل دریا است یعنی معنی است که سخن را در بر میگیرد اما اگر تو نیک و زود بیایی و اندریابی باهم میتوان راهی برویم و به جایی برسیم
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۷:۴۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۸:
میگوید خوراک و نواله و پوشاک برای تو مانند گل و لای هستند و تو لجن خوار نیستی ای مهمان ، اینجا می گوید مهمان یعنی خانه ما سرای گیتی نیست و باز باید برگشت
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۷:۴۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۸:
گلابه یا گل و لای تا چند بر چشم می زنی وان دیدن أجسام کثیف است میخواهد شاعر مارا به دیدن چیز های نازک و لطیف مینویی بخواند و میگوید چشمت را تا بشویی من اشکارم
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۷:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۸:
گل است این ببین چه نازکی وظرافتی دارد بااین وجود من چگونه لطف سپنجی و عاریتی و قرضی بخواهم،اینجا أیما دارد به لطیف یعنی نازک در برابر کثیف به معنی متراکم وان جهان مینو در برابر جهان گیتی است ، شاعر دچار نوعی اگاهی کهکشانی است یعنی از عرش به فرش می نگرد و با هستی یکی شده است و خود را با اب و باغ هم امیخته میبیند مارا هم جان خوانده که هم یعنی جانم عزیزم و هم یعنی ای جان یعنی تو هم جانی و تن نیستی
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۷:۲۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۵ - عشرت خسرو در مرغزار و سیاست هرمز:
شیرین جان واژه برخوان که واژه همان افرینش است صد بار انگلیسی و فرانسه را خوب خواندم اما هیچ فارسی نشدند که نشدند گویی صدای پورسینا ، اسفندیار ،فرشوشتر وشیخ خرقانی میاید از پشت سالیان و تورا می خوانند که دررسی و بررسی ، خوشحالم از تصمیمت
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۷:۱۳ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » راز آفرینش [ ۱۵-۱] » رباعی ۱:
اراستن یعنی تنظیم کردن و به دقت تعبیه کردن و از هر دو معنی زیبا ترست و شوربختانه ازان بهره نمی جوییم فقط معنی آرایش کردن ان مانده است
شیرین در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۶:۳۰ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۵ - عشرت خسرو در مرغزار و سیاست هرمز:
دوستان من یه سوال دارم. من به ادبیات فارسی علاقه مندم اما فارسی ام زیاد خوب نیست کسی هم اطرافم نیست که به فارسی تسلط داشته باشه که در معنی و فهم کمکم کنه.آیا وبسایتی میشناسید که معنی شعرهای فارسی رو داشته باشه؟با تشکر
آرش در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۵:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۱۸:
وقتی 2 تا ابرقدرت موسیقی با خدای عرفان با هم بیفتن نتیجه کار هنریشون میشه شاهکار .... !
زبان نمیتونه عظمت کار را بیان کنه .
فقط اگه کسی میتونه معنی ابیات 3-4-8-9-10 حدودی بگه کارم راه می افته !!!!!؟
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱:
ابد یعنی اپد و ان یعنی بی پایان بی پد و ازل از اسر بوده است یعنی بی سراغاز و هر دو پارسی هستند
Mohammad در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۱۰ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۶:
ما مردمان خانه بدوشیم و خش نشین
ما مردمان خانه بدوشیم و خوش نشین
علیرضا در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۰۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۴ - مقالت سوم در حوادث عالم:
محتشمی منسوب به محتشم استو محتشم به معنی توانگر و بزرگ ودارای خدم و حشم بسیار
امین کیخا در ۱۲ سال قبل، شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۲۶ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:
مرس به عربی به معنی ریسمان می باشد که به راحتی از رسن ساخته شده است که فارسی است و نیز یعنی کار کشته که از ممارسة است انهم از مروسیدن فارسیست که به معنی خو کردن و اموخته شدن است ، معانی دیگری هم داشته به فارسی که فراوان بوده اند از جمله درمان کردن و ..... همین چند معنی بودنش به حذفش. کمک کرده است
ناشناس در ۱۲ سال قبل، یکشنبه ۲۵ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۲:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۰۴: