گنجور

حاشیه‌ها

بیتا در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۳۰ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۴۱ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳:

قوم متفکر منظور افراد متدین هستند که به خدا ایمان دارند و قومی هم که به گمان یا شک افتاده اند یعنی به وجود خدا شک دارند

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۳۰ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۲:۰۳ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱:

فروغ پیروگ بوده است و سنا هم نور معنی میدهد خود نور هم رون است که به کردی هنوز نور معنی میدهد و در روشنا مانده است ولی ش ندارد و فارسی است

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۳۰ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۱:۳۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱:

ششدر شدن در نرد مانند مات شدن است به شترنج

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۳۰ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۵۶ دربارهٔ حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱ - در مدح شاه شجاع:

شایگان یعنی شاهگان که ان شاهوار است مثل گنج شایگان و رایگان به معنی راهگان وان چیزی است که بر کنابه راه بی پرداخت بها بیابند از این گردش ه به گ همین دو واژه را میدانستم شگفتا که با هم به کار رفته در بیتی از خواجه حافظ یافتم

فرامرز در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۳۰ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۰۰:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:

"رضا قاسمی" روی این غزل آهنگی ساخته است با صدای "سپیده رئیس سادات" در قالب آلبومی به نام "14 قطعه برای باز پریدن"

دکتر امین لو در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳:

صائب تبریزی غزلی در جواب این غزل مولوی دارد به شرح زیر:
چـه نسـبـت اسـت بـه گردنکشـی مدارا را؟
قــدح خــراج بــه گـردن نـهـاد مـیـنـا را
چــنـان کـه روشــنـی خــانـه اســت از روزن
بــه قـدر داغ بــود نـور فـیـض، دلـهـا را
ز مــن مــپـــرس کـــه در دل چـــه آرزو داری
که سوخت عشق رگ و ریشه تمنا را
عنان سیل سبکرو به دست خودرایی است
چــه انـتــظــام تــوان داد کـار دنـیـا را؟
ز همرهان گـرانجـان بـبـر کـه سـوزن دوخـت
بـه دامـن فـلـک چـارمـین مـسـیـحـا را
گــرفــت در عــوض آب تـــلــخ، گــوهــر نــاب
چـه مـنـت اسـت بـه ابـر بـهـار دریـا را
ز نقطه حـرف شناسـان کتـاب دان شـده اند
بـه چـشـم کـم منگر نقـطـه سـویدا را
بـه مـنتـهای مـطـالـب رسـیدن آسـان اسـت
اگـر شـمـرده تـوانـی گـذاشـتـن پــا را
بــه یـک گـواه لـبــاسـی کـه مـاه مـصـر آورد ســـیــاه کــرد رخ دعــوی زلــیــخـــا را
ز نـقـش پــای غـزالـان دشـت بــتـوان یـافـت
بـه بـوی مشـک، پـی آن غزال رعـنا را
اگــر چــه گــریـه مـن کــوه را بــیـابــان کــرد
نـمـود کـوه غـمـم کـوهسـار صـحـرا را
جــواب آن غـزل مـولـوی اســت ایـن صــائب
که چـشم بـند کند سحـرهاش بـینا را

سهراب در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۱:۳۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲:

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد/صحیح است دوست عزیز (ناشناس)

طوطی در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۷:۵۵ دربارهٔ وحشی بافقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹:

بیت اول مصرع دوم :
دیدی که چو شد با چه کسان یار مصاحب

حسین.مرادزاده در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۶:۲۱ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۵:

با سلام. وزن این شعر غلط نوشته شده درستش بایذ مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن باشد.(منسرح مثمن مطوی مکشوف)
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.

سعید در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۳۲ دربارهٔ سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱ - برج سلطنت:

چون نورزم مهر در رخش کانوار مه
مصراع فوق به نظر ناموزون می آید من که نتوانستم بخوانم لطفا تصحیح فرمایید.

علیرضا در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۵:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۷:

شراب محبتت هر نا پخته ای را آزموده و باتجربه میکند...

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۷:

می پخته را به عربی بختج می گویند که از فارسی پخته است

امین کیخا در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۳:۱۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲:

توتیا در فرهنگ نامه های عربی فارسی دانسته شده است و ان از دوده ها گرفته شده است چون توتیا سنگی است که ماده ای دوده رنگ از ان بدست میاید

رضا در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۱:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۹:

در دوران دبیرستان شخصی برای من فالی گرفت که این غزل امد آنروز ها گذشت بدون اعتقادم به این غزل و فال ولی بعدها چندین بار تفالی به حافظ زدم که در کمال تعجب چندین بار همین غزل میامد حتی دوبار به صورت اینترنتی . گذشت و گذشت تا به خدمت سربازی رفتم و به یزد درحالی که مصرع سوم این غزل را بیاد نداشتم زمانیکه از یزد انتقالی گرفته و به شهر خویش برگشتم در کمال تعجب دیدم که سختی های فراوانی که در یزد کشیدم سالها قبل در فال من بوده

مِهر ساغِشْکْ در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۰:۵۵ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

واژه “بر” درزبان فارسی به دو معنی آمده است
1 - بالا
2 - حاصل ، میوه ، نتیجه
اگر زبان خراسانیان را هم جزو فارسی به حساب آورید، بایست بگویم، بر، به معنی یادگرفتن و حفظ کردن هست و ما فارسی زبانان خراسان در مکالمات روزمره میگوییم:
کتا ر از بر کردم.
ئی درسها ر بر هستم.
پس "بر" به معنی حفظ و کردن و یاد گرفتن هم معنی میدهد.
عذرخواهی بخاطر اشتباه تایپی پیش آمده.

مِهر ساغِشْکْ در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۱۰:۵۲ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب:

در باره نکات جناب حمید رضا گوهری:
واژه “بر” درزبان فارسی به دو معنی آمده است
1 - بالا
2 - حاصل ، میوه ، نتیجه
اگر زبان خراسانیان را هم جزو فارسی به حساب بایست بگویم، بر، به معنی یادگرفتن و حفظ کردن نیست و ما فارسی زبانان خرسان در مکالمات روزمره میگوییم:
کتا ر از بر کردم.
ئی درسها ر بر هستم.

مهدی در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۲۹ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب پنجم در رضا » بخش ۳ - حکایت تیرانداز اردبیلی:

من معنی شعرو نفهمیدم
ولی حتما یکی از همشهریام گل کاشته
ببین چیکار کردیم که سعدی شیرازیو به حرف آوردیم
یاشاسین اردبیلیم
یاشاسین آذربایجان
داماریمداکی قانیمسان اردبیل
قیمتو قوربان

سپهر احمدی در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۳:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۷:

بادرودبیکران
فکرمیکنم مصرع اول به صورت زیر باشد
زان می ناب کزان پخته شود هر خامی

سهیل در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۰۷ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی:

درود به همگی
دوستانی که در مورد واژه بوی نوشتند اولا باید بدونند که رود بو داره برای همین بهتر یکبار کنار کارون برند تا بوی رود رو احساس کنند
دوم اینکه معنای قدیم واژه بو هست فره وشی در کتاب فرهنگ زبان پهلوی می نویسه بوی یا بوذ که واژه پهلوی هست به معنای بو عطر بخار در شعور و حس کردن است
سوم در کتاب ریشه شناسی واژه های فارسی علی نورایی بو را از ریشه واژه هنو اروپایی بهودا می دونه که به معنای آگاه بودن از چیزی است که هم ریشه واژه سانسکریت بودا که به معنای بیدار است می باشد

سپهر احمدی در ‫۱۱ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ساعت ۲۲:۰۷ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی:

بادرودی بی کران بر روح بلند سراینده عالی قدر رودکی جناب استاد ایا نمیپندارید که سراینده میخواسته با استفاده از ارایه حس امیزی فضا سازی بهتری برای شنونده(پادشاه)فراهم کند؟

۱
۴۷۷۵
۴۷۷۶
۴۷۷۷
۴۷۷۸
۴۷۷۹
۵۲۶۹