گنجور

حاشیه‌ها

وحید ج در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۷:۰۴ دربارهٔ حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸:

اولی در معنی هم کاربرد صفت فاعلی ساده را دارد هم صفت تفضیلی و بار معنایی دوگانه دارد (مقدّم_ مقدّم تر) لذا از این لحاظ ایرادی به حافظ علیه الرحمه وارد نیست.

سر به هوا در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۱۵ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۲۸:

سال وفات ایشان را حدود 577 نوشته اند
حال آنکه گفته می شود سعدی حدود سال 600 زاده شده است
پس:
- یا سال وفات این بانو درست نیست
- یا سعدی از مضمون شعر ایشان بهره جسته
- یا این شعر سروده ایشان نیست و بعد از سعدی سروده به نام ایشان درآمده است
- یا هر دو شاعر جدای از هم یک تشبیه زیبا با دل و سنگ و آسیاب آفریده اند!

محمد هارون صادقی در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۵۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۲۴:

ملاحظات اوزان را میگذاریم به اهل خبره فنون زبان و ادبیات ولی آنچه که من دریافتم همانا یکسان بودن دو غزل در عین مطلع و مقطه است البته همین غزل های باشماره 822 و 824 امید بزرگواری نموده تصحیح و تجدید نظر صورت گیرید.

امین در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲۶:

مرگ اگر مرد است گو نزد من آی
تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ
من ازو جانی ستانم جاودان
او زمن دلقی ستاند رنگ رنگ
ایا ابیات بالا درست نیستند؟

بهرام در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۰۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:

متشکرم سعدی عزیزم

وحید ج در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۳۷ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۴:

الپته این قطعه ی حافظ خود تضمین بیتی از انوری ابیوردی ست:
همی گویم به آوازی که جز جان را خبر نبود
عسی الایام ان یرجعن قوماً کالذی کانوا
و نهایتاً انوری و حافظ هردو، مصراعی از یکی از شعرای جاهلی عرب به نام فند زمانی (بر وزن: رند زندانی، متوفای حدود 70 ق) تضمین کرده‌اند.

کریم در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۳۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

سلام و تشکر از شابق جان
فکر می کنم بیت الغزل این شعر بیت چهارم باشد.

شایق در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

با سلام معنی مصرع اخر بیت دوم شاید این باشد که هیچ احتمالی نیست که شخص نا شکیبا بتواند صبر و شکیبایی کند

شایق در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۱۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

با سلام کریم جان سعد یکی از امرای سلغری فارس بوده و بنی سعد نیز فرزند او واز امرا بوده است وبردگانی داشته که وقتی به سفره های عمومی می رسیدند چیزی در ان سفره باقی نمی ماند و ان سفره به تاراج می رفت خوان یغما یعنی سفره ای که عموم مردم به ان دعوت بودند

سهو قلم در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۲۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:

از دوستان گرامی که نظر می دهند خواهشمندم در معنی اشعار و هدف شاعر، لختی اندیشه کنند لذا شاعر به هیچ وجه نمی خواهد بگوید که من هم بت پرستم و هم زرتشتی هستم و هم مسلمان هستم یا می خواهم نامسلمان بودن خود را اظهار کنم. اینگونه نیست.
این کار که هر بیت را علی الظاهر معنی کنیم و همان کلمات و جملات را از وزن عروض خارج کنیم و بنویسیم؛ حاشیه بر شعر نوشتن نمی باشد.
برای حاشیه نوشتن باید اندکی از تفکر شاعر، عرفان، تاریخ و زبان اطلاعاتی موجود باشد.

وحید ج در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۵۵ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۴:

دوست خراسانی بزرگوارمان هادی جهان آبادی در تضمین این قطعه شعر حافظ به زیبایی این چنینی سرود:
عسی الایام ان یرجعن قوماً کالذی کانوا
بیا گیسو پریشان کن به روی شانه ام بانو
چنان آشفته احوالم که بر حقم اگر گویم
به سان شهر بغدادم پس از تسخیر هولاکو

وحید در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۳۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:

سخنوری این است

merce در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:

جناب شهریار 70
جناب دوست دلیل محکمی بر معنی ” درد ِ سخن نمی کند ” از عطار آوردند و شما باتندی رد کردید
شرمت نبود زمن زهی چشم دردت نکند سخن زهی گوش
که دردت نکند سخن یعنی سخن در تو اثر نمی کند
اگر به زعم شما معنی کنیم می شود ” آفرین بر گوش تو که از درد سخن نمی گویی یا نمی گوید .که معنی درستی نمی دهد
پس می توان گفت دردِ سخن نمی کند هم یعنی سخن اثر ندارد
با احترام
مرسده

merce در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۳۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:

اجازه می خواهم از استادان ، نظرم را بگویم ، اگر صحیح نبود تصحیح بفرمایند
کشته ی غمزه ی تو شد حافظ نا شنیده پند تیغ سزاست هرکه را درد ِ،سخن نمی کند
اینجا ، هرکه را دردِسخن نمی کند ، می تواند به هرکه پند در او اثر نمی کند معنی بدهد
دلیل من هم مصراع اول است که حافظ خود را کشته ی غمزه ی یار می داند و پند در وی اثر نکرده، و میگوید
چون پند نشنیدم ونصیحت در من اثر نکرد پس سزای من کشته شدن بود
درد سخن کردن به معنی از سخن پند آمیز متاًثر نشدن و پند نپذیرفتن است
در بعضی نسخ ” درک سخن “ نیز آمده که شاید مناسب تر به نظر برسد
در جواب سارای گرامی : ساقی سیم ساق من
می فرماید : ساقی اگر دُرد شراب { نه شراب صاف } را هم بدهد کیست که تمام بدنش مانند جام نشود و از آن ننوشد
جام را به دهان تشبیه کرده که برای نوشیدن دُرد شراب از دست ساقی سیم ساق باز است
با درود
مرسده

سر به هوا در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۲:۰۷ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۶:

در مصرع آخر «دل غمش» چندان مناسب نمی نماید.
شاید «دست غمش» یا «داغ غمش» یا ... بوده و به خطا تغییر یافته.

ناشناس در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۱:۵۰ دربارهٔ مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۱۲:

پاسخی به شهراد:
تاریخ حیات ایندو نیکان بنگر
تا پاسخ پرسشت بیابی تو جیگر!

شهریار۷۰ در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۰:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:

با سلام
از دوست گرامی آقای «دوست» تقاضا دارم قدری از وضوحی را که در کلام شارحان یافته‌اند، بر من کمترین عرضه دارند تا دست کم ناشنیده پند از این دنیا نرویم.
آقای دوست شما به چه شکل من و سایرین را می‌توانی قانع کنی که «دردِ سخن نکردن» به معنای «عدم تاثیر سخن» است. چه بیت و یا متنی پیش‌تر و یا حتی پس از حافظ وجود دارد که حاکی چنین مضمونی باشد؟ «به درد نمی‌خورد» چه ارتباطی با «دردِ سخن کردن» یا «دردِ سخن نکردن» دارد؟ دست کم چیزی بگویید که در صندوقچه‌ی طبیبان نامحرم یافت شود و راهی به دهی داشته باشد.
خوانش درست این بیت به این شکل است: «تیغ سزاست هر که را دردْ، سخن نمی‌کند» یعنی از درد سخن نمی‌گوید. به همین سادگی با کمی درنگ و دقت می‌توان از عریضه‌سُرایی و داستان سر هم کردن گریخت و به یک معنی واضح و مشخص رسید. با سپاس
بر گرفته از جلسات برنامه تماشاگه راز - به کلام حسین آهی

اصغر در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۱۸ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » قاصد:

خود شهریار "ایلن" تلفظ میکنه.
به صحت کلام خودش که شک نمیشه کرد.

اکبر تک دهقان در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹:

هنر حافظ فقط در زییابی فوق العاده آن نیست، بلکه در تازه گی و جاودانگی آن هم هست!

ناشناس در ‫۱۰ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۱۵ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۰۶ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بویِ جویِ مولیان آیَد هَمی:

من فک نمیکنم ک واقعا درک نکنید منظور از بو چیه:-؟ صرفا برای خاطره سازی بوده نه اینکه اونجا یه بوی خاصی بده
هرچند هر فضایی بوی ویژه ی خودشو داره

۱
۴۳۳۶
۴۳۳۷
۴۳۳۸
۴۳۳۹
۴۳۴۰
۵۵۵۲