گنجور

حاشیه‌گذاری‌های nabavar

nabavar


nabavar در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:

7 جانم
با این اشعار بی معنی و مغلوط
یواش یواش از شما نا امید می شوم
دیگر حاشیه های شما را نخواهم خواند
شاد زی

 

nabavar در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳:

روفیا بانوی گرامی
مثل اینکه یه خراسانی دیگر پیدا شده
کجایی لیام جان

 

nabavar در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۰:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۳:

علی آقا جان
بفرمائید در بیت اول و دوم
ردیف کدام است و قافیه کدام؟
موفق باشی

 

nabavar در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، شنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۵۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱:

دی به مانای دیشب و دیروز است

 

nabavar در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۸:

ورت به مانای ” اگر تو “ ست
ورت خجالت سرو آرزو ”کنی “ بخرام
پس با فعل ” کردن “ همخوانی دارد

 

nabavar در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۸:

با عرض پوزش
”ور خجالت سرو آرزو کندت بخرام“
با سلیقه ی نا ساز من جور نیامد
که جمله را چنین می بینم: ور ترا خجالت سرو آرزوست ، بخرام
” ت “ >تو را
زنده باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۶:۰۷ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۱۳ - حکایت در معنی سفاهت نااهلان:

چه بگویم
سعدی ست و گاهی بی ،،، شوخ و شنگ

 

nabavar در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۵:۵۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۸:

چون در همه ی ابیاتِ دیگر مخاطب معشوق است ، همان که مهناز بانو نوشت مناسب تر است ، زیرا باز ” کنی “ معشوق را مخاطب قرار می دهد :
ورت خجالت سرو آرزو ”کنی “ بخرام
با عذر از سعدی

 

nabavar در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۸:

ولی اصل همان است که در گنجور آمده
چه درست چه اشتباه
ورت خجالت سرو آرزو کند بخرام

 

nabavar در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۰:۲۵ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۴۸:

مهناز گرامی و گمنام عزیز
سپاس
مرا از شک رهانیدید
زنده باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، چهارشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۵۲ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۴۸:

ولی باز هم آنچه ازین بیت به نظرم می رسد می نویسم ، باشد که دوستان تکمیلش کنند.
هیچکس نیست که با شحنه بگوید که چرا
کند ابروی تو سرداری مستان پیوست
آیا کسی نیست که داروغه را باخبر کند تا ببیند : ابروی پیوسته ی نگارم مستان را فرمانروا یی می دهد.
یا شاید برین مانا که : ابروی پیوسته ی تو به مستان میانداری داده .
اینطور هم میتوان نوشت بیت آخری را : ابروی پیوست تو مستان را سردار می کند .
مانا باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۳۰ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۴۸:

هیچکس نیست که با شحنه بگوید که چرا
کند ابروی تو سرداری مستان پیوست
وقت افطار به جز خون جگر خواجو را
تو مپندار که در مشربه جلابی هست
راست میگوئید در ابراز نظر در مورد بیت اول ، شک دارم
صبر می کنم تا نظر دوستان را ببینم
ولی در بیت دوم واضح می گوید : گمان مبر که در پیاله
من گلاب هست ، که با خون جگر افطار می کنم
مانا باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۲:۱۱ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۴۸:

گل گفتی گمنام گرامی
توضیحی میخواهم از دوستان برین دو بیت :
هیچکس نیست که با شحنه بگوید که چرا
کند ابروی تو سرداری مستان پیوست
وقت افطار به جز خون جگر خواجو را
تو مپندار که در مشربه جلابی هست
تا شکّم از نظر خودم بر طرف شود
زنده باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵:

جناب گمنام گرامی
شما از جایی خوانده اید و ایشان در جای دیگر . این عیب نیست که با طعنه می فرمایید و عیب می جوئید.
اگر اطلاع موثق تری دارید بفرمایید تا ماهم روشن شویم
اینجا دوستان جمعند اجازه دهید جز سخن مهر نباشد.
زنده باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵:

آقای منوچهر تقوی بیات گرامی
کاش همان مرقوم می فرمودید که حافظ سروده بود .
می فرمائید : ”هر سخنی را هر جایی نگویید زیرا بیم آن می رود که زبان آزادگان، سر سبز آنان را به باد دهد. این سخن را مرغ صبح به سوسن آزاد گفته است“ تحریف نفرمائید .
می گوید : نمی دانم سوسن آزاد از مرغ صبح چه شنید که خاموش ماند .
دو دیگر : زمانی که معنا و تفسیر می فرمائید چه خوب که طبق گفته باشد ، نه انحراف . بیم تعزیر، تکفیر و کشتن را از کجای این غزل پیدا کردید ؟ که گفته خرقه پوشان کشتار می کنند ؟
دیگر آنکه : پیرمی فروش همان آئین پیر نوروزی و جشن و شادی نیست . این جمله شما هم از نظر تعبیر و هم از نظر معنا اشتباه است .
به قول خودتان : با آرزوی درک و دریافت درست از نوشته های ارزشمند حافظ
زنده باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۲ ماه قبل، یکشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۴۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۵:

قافیه ی تقوا که باید تقوی باشد دو بار تکرار شده که در غزل معمول نیست

 

nabavar در ‫۷ سال و ۲ ماه قبل، شنبه ۵ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۰:۲۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲:

مضمون رباعی غلط است
یکبار نامهای آل عبا را ذکر میکند و دوباره به همه ی آنان قسم می دهد ، در صورتی که خواننده گمان می کند ، آل عبا غیر از نامبردگانند
رباعی بسیار بسیار ضعیفی است .
نباید از شاعری چیره دست باشد

 

nabavar در ‫۷ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۴ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۱۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:

سمانه بانو گرامی
درین چند بیتی که از ” نیا “ آوردید تناقض نمی بینید؟
در یکجا می گوید :
بر شکنج گیسوی دلدار دل بستن کجا فرزانگی ست؟
کاین چنین ویرانه سازد خانه را هم رخنه درایمان کند
نرگس شهلا اگر این گونه بر هم می زند آرام جان
آرزوی وصل اما ، عاشق دلخسته بی سامان کند
بعد می گوید :
گر که این دلبستگی ها بند باشد بر دل دیوانه ای
ای خوش آن زنجیر زلفی کاین دل دیوانه را زندان کند .
پایدار باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۲ ماه قبل، جمعه ۴ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۱۹:۵۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:

ولی آقای جلالی نظری این چنین دارد : در این غزل حافظ شخص خود را مثال می زند و خویشتن را در ابتدای امر به صورت یک صوفی گوشه گیر متعبد و خلوت نشین که از همه مناهی بریده معرفی می کند که حسن و جمال یک محبوب ایام جوانی او دو باره در دلش وسوسه ایجاد کرده ودر نتیجه حسن وجمال یک مغ بچه ساقی میخانه یی پای عشق او را به میخانه باز کرده واو را که یک متعصب خم شکن بیش نبوده بر سر عقل ومعرفت آورده و چشم بینش و دیده جهان بین او را باز کرده به طوریکه دل او دلدار خویش را باز یافته و جان او به محبوب خویش پیوسته و در نتیجه منزلگاه او به منزله آستان با عظمت الهی در آمده و حالیا جایگاه او در بارگاه شاهِ جهان یعنی مقام کبریایی خداوند قرار دارد. معانی ابیات پیش گفته شد این غزل به نحوی است که با قرائت آن می توان به طور وضوح به نظریه عرفانی حافظ دست یافت.
پایدار باشید

 

nabavar در ‫۷ سال و ۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱ فروردین ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۱۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » کیقباد » بخش ۱:

علی جان
نظرت را عوض کن ، وزن درست است
زنده باشی

 

۱
۴۱
۴۲
۴۳
۴۴
۴۵
۴۸
sunny dark_mode