گنجور

حاشیه‌گذاری‌های عباسی-فسا @abbasi2153

عباسی-فسا @abbasi2153

تاریخ پیوستن: ۲۷م اردیبهشت ۱۴۰۰

آمار مشارکت‌ها:

حاشیه‌ها:

۳۷۰

ویرایش‌های تأیید شده:

۳۱۶

ترانه‌های مرتبط تأیید شده:

۱

مشق‌های پیشنهادی تأیید شده:

۴۲

خوانش‌های تأیید شده:

۵۸


عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۶ ماه قبل، شنبه ۱۵ دی ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۵۶ در پاسخ به میلادی رومی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵:

درود

این بیت چونیک وصله متفاوت است که بر پارچه حریر یک دست جوش خورده باشد

نمی گویم بیت بدی است اما هیچ تناسبی نه با موضوع با نه با کلیت غزل ندارد 

کاملا مشخص است که از جای دیگر آمده است

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۶ ماه قبل، پنجشنبه ۱۳ دی ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۲۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۰:

متأسفانه ترجمه های هوش مصنوعی هیچ احساسی ندارد و نوعا هم صحیح نیست

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۶ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۵۰ در پاسخ به دکتر محمد ادیب نیا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴:

سلام و درود به شما و همه دوستان

با حوصله بخشی از بحث ها را خواندم.جز سرگیجه چیزی از برخی صحبت ها که ریشه ای حوزوی دارند دستگیرم نشد.

شعر حافظ را بخوانیم و لذت ببریم چه نیاز است آسمان و ریسمان را به هم ببافیم و برای اثبات مدعای از کسانی شاهد بیاوریم که حافظ دشمن خونی آنهاست؟

مگر حافظ شیخ و مفتی و صوفی و محتسب و زاهد را به یک چوب نمی زند؟

یکی از دولابی می آورد یکی از نراقی و ....

جز قلب تیره هیچ نشد حاصل و هنوز
باطل در این خیال که اکسیر می کنند

و سپس برای این که یک قبیله را تابع خودمان معرفی کنیم مذهبشان راهم مشخص می نماییم به درست یا غلط

اجازه دهید اینجا حداقل از قیل و قال منبر و محراب آسوده باشیم. هرگاه شوق شنیدن این سخنان مکرر در دلمان بود سری به مسجد و حوزه و تلویزیون می زنیم. فعلا هم که چنین قصدی نداریم

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۶ ماه قبل، دوشنبه ۱۹ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۲۷ در پاسخ به مسکین عاشق دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴:

در یک جامعه شدیدا مذهبی که می و میخوارگی شدیدا نکوهش می شده و با آن مبارزه می شود مگر حافظ دیوانه است که به جای الفاظ مذهبی و دینی بگوید برو می بخور؟

مگر حافظ به زبان های مختلف نمی گوید که مخفیانه شراب بخورید؟ منظورش اینه که مخفیانه نماز بخونید و روزه بگیرید؟

مثل این است که امروزه کسی بخواهد مردم را مخفیانه به نماز و روزه و حجاب و اعتکاف و این چیزها دعوت کند و بگوید بروید شراب بخورید. بروید آبجو بخورید.

امثال دولابی هم در این موارد جایگاهی ندارند نهایتش اینه که آدم خوبی بوده باشند نه بیشتر

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۸ ماه قبل، شنبه ۵ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۲۲ در پاسخ به پری دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲:

این اثر آواز است و ساخته کسی نیست

آن چیزی را که آهنگساز می سازد تصنیف است 

بنابراین صحیح نیست که بگوییم اثر متعلق به آهنگساز است. اصولا آواز آهنگساز ندارد و نوازنده فقط پاسخ می دهد و آوازخوان است که نوازنده را دنبال خودش می کشد البته در آوازهای بداهه که شجریان استاد آن است و همیشه نوازنده دنبالش می رود

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۸ ماه قبل، پنجشنبه ۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۴۷ در پاسخ به نوا دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:

سعدی می‌گوید: سعدی تو مگر کیستی که توقع داری مورد توجه معشوق قرار بگیری؟ در کمند او این قدر آدم‌های بزرگ و با ارزش گرفتار و اسیر شده‌اند که تو صید لاغری بیش نیستی. یعنی ارزش صید شدن هم ندارم ولی به دام افتاده‌ام. «به پای خویشتن آیند عاشقان به کمندت»
معشوق مرا از دام خارج می‌کند و با بی‌توجهی به کناری می‌اندازد؛ چون ارزش صید شدن ندارم.

در اینجا توضیح کامل‌تری با ذکر یک مثال نوشته‌ام:

پیوند به وبگاه بیرونی

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۸ ماه قبل، پنجشنبه ۳ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۴۴ در پاسخ به ع.ا. باستانفر دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۷:

البته آواز است. تصنیف نیست ❤️❤️❤️

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۴ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۲۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۴:

سپاس ویژه از استاد ارجمندم دکتر عباچی عزیز که در این کار راهنمای بنده بودند. (مثل همیشه)

بیت 1قال مولایَ لِطَرفی لا تَنَم
مولایم به چشمم گفت نخواب
در متن، مولائی آمده است. در عربی چنین کلمه‌ای وجود ندارد و در یکی از کتاب‌ها که در اینجا آورده شده است، مولای نوشته شده است.

 

بیت 2 اِسْقیانی و دَعانی، أَفْتَضِح
مرا بنوشانید و بگذارید معلوم (رسوا) بشوم.

 

بیت 3 لا تَحِلُّوا قَتْلَ مَن أَلْقَی السَّلَم
کشتن کسی که تسلیم شده را حلال نکنید.

 

بیت 4 یا غریبَ الْحُسْنِ؛ رِفْقاً بِالْغَریب
ای زیبای بی نظیر، با ناآشنا مدارا کن!
غریب در اینجا جناس دارد در یک جا به معنای بی نظیر و بی همتاست و در مورد دوم به معنی ناآشنا

 

بیت 5 ما لِذاکَ الْکَفِّ مَخْضوباً بِدَم؟
آن دست آغشته به خون چیست؟

 

بیت 6 قَدْ مَلَکْتَ الْقَلبَ مُلْکاً دائماً
به صورت دائم بر قلب حاکم شده‌ای.
 
بیت 7 لا أُبالی؛ إِنْ دَعا لی أَو شَتَم
اهمیت نمی‌دهم (برایم فرقی ندارد) اگر مرا دعا کند یا دشنام دهد.

 

بیت 8 یا قَضیبَ الْبانِ ما هذا الْوُقوف؟
ای شاخ شمشاد! این ایستادن چیست؟ 

 

بیت 9 ما حَسِبْتُ الْآنَ إِلّا قَدْ هَجَم
فکر می‌کنم اکنون حمله کرده است.

 

بیت 10 خَلِّیانی؛ نَحوَ منظوری أَقِفْ
مرا واگذارید (رها کنید) تا به محبوبم بنگرم.
خَلِّیا فعل امر مثنی در باب تفعیل است و نون بعد از آن نون وقایه است و سپس ضمیر یاء متکلم وحده. 

 

بیت 11 لا تَخونونی فَعَهدی ما انْصَرَم
به من خیانت نکنید زیرا پیمانم پابرجاست. (نقض نشده است)

 

بیت 12 بَذلُ روحی فیکَ أَمرٌ هَیِّنٌ
جان فشانیم برای تو کاری آسان است.

 

بیت 13 لَمْ أَزَلْ عَبداً و أَوصالی رِمَم
هنوز بنده هستم در حالی که پاره‌های تنم پوسیده است.

 

بیت 14 شَنْعةُ الْعَذّالِ عِندی لَمْ تُفِدْ
سرزنش ملامت کنندگان در نزد من فایده ندارد.

 

بیت 15 لا تَلومونی؛ فَجُرْحی ما الْتَحَم
مرا سرزنش نکنید زیرا زخم من بهبود نیافته است.

 

بیت 16 إِنْ تُرِدْ مَحْوَ الْبَرایا، فَانْکَشِفْ
اگر می‌خواهی مخلوقات را محو و نابود کنی خودت را آشکار کن (چهره بنمای)
 
بیت 17 کُلَّما أَسَّسْتُ بُنیاناً هَدَم
هرگاه بنیانی را بسازم (عشق آن را) نابود می‌سازد. 

 

بیت 18 أَنتَ فی قلبی؛ أَ لَمْ تَعْلَمْ بِهِ؟
تو در دل من هستی. آیا آن را نمی‌دانی؟
 
بیت 19 إنَّ غایاتِ الْأَمانی تُغْتَنَم
قطعا  اوج آرزوها غنیمت شمرده می‌شود.
غایات جمع مؤنث است و در حالت نصب، کسرۀ نیابی می‌گیرد.

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱۰ ماه قبل، یکشنبه ۴ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۰۰ در پاسخ به بیرانوند دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۴:

درود

خیر 

خَلِّیانی صحیح است که فعل امر مثنی است +ن وقایه+ ضمیر متکلم وحده

مرا رها کنید، مرا واگذارید

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱۰ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۳ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۱۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱:

یکی از خوانش‌ها که در پای بسیاری از غزلیات است یادم می‌اندازد به این خاطرۀ استاد شجریان از محضر استاد برومند:

استاد گفت بخوان

سعی کردم آن چه را آموخته بودم (و در آن زمان مُد بوده) بخوانم

استاد با دستش روی قالی دست می‌کشید؛ بعد از چند لحظه گفت: بعضی‌ها گشاد گشاد می‌خونند و فکر می‌کنند خوب می‌خونند.

چند دقیقه بعد گفت بخوان و این بار آن چه را خودم بودم خواندم

گفت این درسته. باید این طور بخوانی

 

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ سال قبل، سه‌شنبه ۵ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۵۰ در پاسخ به رضا عزیزی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶:

خواستم پاسخ بدهم دیدم همان پاسخ را آقای بابک چندم نوشته اند

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۲۱ در پاسخ به سجاد دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰:

ایراد کار در اینجاست که گفته شده حافظ توصیه به عبادت را در قالب رموز خودش آورده است.
رمز یعنی عدم صراحت در جایی به کار می‌رود که عمل مورد نظر ممنوعیت شدید داشته باشد و گوینده برای حفظ جانش مجبور باشد در لفافه توصیه کند.
در زمان حافظ، بازار قرآن و تفسیر و عبادت بسیار گرم بوده و اتفاقا نه تنها توصیه‌اش ترس و مخفی کاری  نداشته بلکه بسیار هم به سود گوینده بوده است و حافظ بارها و بارها این افراد را سرزنش بلکه مسخره و توبیخ می‌کند.
حافظ خودش هم در بخشی از عمرش پای ثابت جلسات قرآن و تفسیر بوده است.
پس دلیلی ندارد که حافظ توصیه به عبادت را رمزگونه بگوید منتها ما عادت داریم شخصیت‌های محبوبمان قهرمان باشند و آسمانی در حالی که حافظ‌جان اصلا آسمانی نبوده

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۰:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:

کس این کند که دل از یار خویش بردارد؟
مگر کسی که دل از سنگ سخت‌تر دارد
«کس» در اینجا استفهامی است (کسی) 

 

که گفت من خبری دارم از حقیقت عشق؟
دروغ گفت گر از خویشتن خبر دارد
«که» در آغاز بیت، از ادات استفهام است به معنی «چه کسی»
چه کسی گفت من از حقیقت عشق خبر دارم؟ اگر از خودش خبر دارد و هنوز خودی برایش مانده است؛ در ادعایش دروغگوست.

 

اگر نظر به دو عالم کند حرامش باد
که از صفای درون با یکی نظر دارد
کسی که از صفای درون و روح پاک با یک نفر نظری دارد اگر به هر دو جهان توجه کند بر او حرام باد. یعنی اگر عشق کسی در دل داری؛ دیگر دلبستگی‌ها را رها کن که در یک خانه دو مهمان نمی‌گنجد.

 

گر از مقابله شیر آید از عقب شمشیر
نه عاشقست که اندیشه از خطر دارد
شاید بشود گفت شاه بیت مصور این غزل، این بیت باشد. مقابله به معنی روبرو است. اگر از روبرو شیر حمله کند و از پشت سر، دشمن با شمشیر باشد، کسی که اندیشه خطر داشته باشد عاشق نیست.
می‌شود مصرع اول را نقاشی کرد.

 

از آن متاع که در پای دوستان ریزند
مرا سریست، ندانم که او چه سر دارد
سر در اینجا جناس دارد. سرِ اول به معنی عضو بالاییِ بدن (کله) است و سرِ دوم به معنی عزم و نیت است. 
از آن کالا و متاعی که در پای دوستان می‌ریزند من یک سر دارم (که به پای دوست بریزم) نمی‌دانم نظر و قصد دوست چه باشد. (می‌پذیرد یا رد می‌کند.) (گر رد کنی بِضاعتِ مُزْجاة ور قبول)
در این بیت به زیبایی پای دوست و سر ِدوست‌دار در برابر هم قرار می‌گیرند که البته در تصویرسازی‌های زیبای سعدی بسیار است.

 

دریغْ پای که بر خاک می‌نهد معشوق
چرا نه بر سر و بر چشم ما گذر دارد؟
حیف است که معشوق پایش را بر خاک می‌گذارد، چرا بر سر و چشمِ ما گذر ندارد؟ 
«نه» در ابتدای مصرع دوم در واقع برای منفی کردن فعل «دارد» است و در هنگام خواندن باید به این نکته توجه شود.

در اکثر خوانش‌ها، «دریغ» به کسر غ خوانده شده است، به نظرم ایراد داشت با چندین نفر از اساتید برجسته ادبیات فارسی صحبت کردم و همه فرمودند به سکون غ صحیح است و باید بر آن مکث کرد.

 

عوام عیب کنندم که عاشقی همه عمر
کدام عیب، که سعدی خود این هنر دارد
مردم عام و بی‌خبر از عشق، به من عیب می‌گیرند که در طول عمرت عاشق هستی!
کدام عیب؟ این که عیب نیست این تمام هنر سعدی است.

 

روانت شاد که روانمان را شادی می‌کنی ای عزیز پارس

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۲۳:۵۲ در پاسخ به منوچهر دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:

همین که ثبت شده صحیح است

استفهامی است

ما هنوز در خواندن بیت مشکل داریم و به سعدی ایراد می گیریم که اشتباه کرده

یا للعجب

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۱:۰۸ در پاسخ به omid دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۳:

من و شما نمی فهمیم

اینها بعضی چیزها بهشون وحی میشه و میارن دخل گنجور می نویسند

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۳۵ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۳:

سلام

آخر وقتی نظر اصلاحی می دهیم باید با اتکا به یکی از نسخ باشد نه این که من دوست دارم این طوری باشد. حتی اگر شعر یا نثر بزرگان اشتباه هم باشد ما حق نداریم در آن دست ببریم چون دیگر سخن آن شخص نیست

تازه همه نسخ هم کم ایراد ندارند حتی نسخه مورد استفاده در اینجا ولی به هر حال باید گنجور به یک نسخه استناد کند

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۵۹ در پاسخ به سمانه ، م دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:

معنی که ندارد ولی حداقل تیپایی به سعدی بزرگ زده می شود

 

نمی دانم ما چقدر خود را دانا می دانیم آن هم داناتر از سعدی که صاحب زبان فارسی است

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۵۵ در پاسخ به جواد بیگی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:

طَمْع هیچ مشکلی ندارد

این کلمه را دیگران هم به کار برده اند

مولانا در دفتر پنجم

کرد خاموش و کنیزک را نگفت
راز را از بهر طمع خود نهفت

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۵۳ در پاسخ به مینا غرویان دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ترجیع بند:

چون مرغ طمع به دانه در دام

چنین مصرعی در ترجیع بند وجود ندارد

لطفا دوباره آن را بخوانید

چون مرغ به طَمْع دانه در دام

عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ‫۱ سال و ۲ ماه قبل، دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۰۲:۲۲ در پاسخ به Hamed Salehi دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۳:

بله فقط مشکلی که داره هم سخن سعدی نیست هم وزن نابود میشه

چرا بدون اطلاع از وزن و حتی یک بار خواندن آنچه می نویسیم تصور می کنیم ما بهتر از سعدی می فهمیم؟

۱
۲
۳
۴
۵
۱۹