ای بهار جان و دل بخرام یکره در چمن
غمزه خون خوار را یک باره بر آتش بزن
آتش رخساره بنمای و دل لاله به سوز
تا چمن از عشقت از خود فارغ آید همچو من
گر رخ خوب تو دارد رنگ شاخ ارغوان
ور خط سبز تو دارد بوی و رنگ نسترن
پای در گل ماند از رشک رخ تو لاله را
دست بر سر گیرد از تیمار قدت نارون
هم تو دانی کز نسیم شعله زلف و رخت
خاک پاشی بر بنفشه آب رانی بر سمن
طوطی شیرین سخن خاید شکر بر یاد تو
همچو من در مدحت صدر اجل مؤتمن
روی اقبال و پناه دولت و پشت هدی
پیشگاه دین و دولت صاحب گیتی حسن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی بهار و شگفتیهای آن اشاره میکند و از محبوبش میخواهد که زیباییاش را به نمایش بگذارد. او با اشاره به گلها و طبیعت، میگوید که عشق و زیبایی محبوبش چنان غنی و شدید است که حتی گلها هم از این زیبایی شرمندهاند. شاعر همچنین به تأثیر دلنشین محبوبش بر دیگران و دنیا اشاره میکند و در نهایت، محبوبش را به عنوان منبع سعادت و خوشبختی میستاید.
هوش مصنوعی: ای بهار جان و دل، با زیباییات در چمن بگرد و با یک نگاه، غم و درد را بسوزان.
هوش مصنوعی: ای کاش حرارت چهرهات را نشان بدهی و دل لاله را بسوزانی تا چمن به خاطر عشقت از خود بیخبر شود، مانند من.
هوش مصنوعی: اگر چهره زیبا تو رنگ شاخ ارغوان را داشته باشد و خط سبز تو بوی خوش و رنگ نسترن را القا کند، زیباییات بینظیر است.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت چهرهات، لالهها در گلها ساکن ماندهاند و از شوق تو، درختان نارون به خاطر قد و قامت تو سر به زیر افکندهاند.
هوش مصنوعی: تو خود میدانی که با نسیم، خنکای زلف و زیبایی لباس تو، خاک را بر گلهای بنفشه میپاشد و بر عطر سمن جاری میشود.
هوش مصنوعی: طوطی زیبا، با کلام شیرین خود، شکر را به یاد تو میخواند، مانند من که در ستایش کسی که در مرتبهای بالا و مورد اعتماد است، سخن میگویم.
هوش مصنوعی: روی خوشبختی و حمایت از حکومت و پشتوانههای دینی و دولتی به پیشگاه صاحب این جهان، حسن است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاه گیتی خسرو لشکرکش لشکرشکن
سایهٔ یزدان شه کشور ده کشورسِتان
ای دننده همچو دن کرده رخان از خون دن
خون دن خونت بخواهد ریخت گرد دن مدن
همچو نخچیران دنیدی، سوی دانش دن کنون
نیک دان باید همیت اکنون شدن ای نیک دن
راه زد بر تو جهان و برد فر و زیب تو
[...]
سوسن و سنبل نمود از زلف و عارض یار من
سنبلی بس با بلا و سوسنی بس با فتن
سوسن از سیم پلید و سنبل از مشک سیاه
در پلیدی صد ملاحت ، در سیاهی صدشکن
نوروزیب از روی و قد او همی خواهند دام
[...]
ای نهاده بر میان فرق جان خویشتن
جسم ما زنده به جان و جان تو زنده به تن
هر زمان روح تو لختی از بدن کمتر کند
گویی اندر روح تو مضمر همیگردد بدن
گر نیی کوکب، چرا پیدا نگردی جز به شب
[...]
ای سهی سرو روان از تو بهشت آئین چمن
روی تو ماهست و گرد ماه از انجم انجمن
مشک داری بر شقایق ورد داری بر عقیق
سرو داری بر گل و شمشاد داری بر سمن
از نسیم زلف تو همچون شمن گردد صنم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.