ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
جاه او نابسوده سایه چاه
صاف فضلش به بذل گشته رهی
چشم شعرش به شرع کرده نگاه
دستهای دراز نهی گران
شده از نهی منکرش کوتاه
میغ دوشا به بازوی و کف او
شیر دوشیده در گلوی گیاه
حبذا آن زمین که عبره کند
موکبش طول و عرض آن به سپاه
نه بدو ظلم را کنند مرح
نه در او قحط را دهند پناه
شیرش ارشیر آسمان باشد
بی اجل جرم او نگیرد راه
کوهش ار کوه کهربا باشد
بی بها طبع او نیابد کاه
شادباش ای چو عدل نوشروان
ذکر عدل تو سجده افواه
دیر زی ای چو سد اسکندر
سد حزم تو حایل بدخواه
عین فضلی و روزگار تراست
بر مراعات خلق وسعت گاه
دور چرخی . . .
در مهمات ملک سرعت ماه
هیچ دعوی نکرده همت تو
کز دو علوی نداشته دو گواه
هیچ منزل نکوفت اختر تو
بر دو نیر نساخته دو سپاه
کسی نگوید که . . .
سعی رفتن . . .
تا به زجر و به فال نیک بود
بر سر راه دیدن روباه
کام کام تو باد در نیکی
کار کار تو باد بر درگاه
قرن عمر تو سی و پنج ولی
سال قرن تو سیصد و پنجاه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
تا زمین زیر گنبد خضراست
بی جهانیان جهان نیاید راست
تاز گردش فلک نیاساید
بر زمین شاه داد گر باید
شاه خورشید جان فزای بود
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.