ساقی اگرت هوای ما هی،
جز باده مباد نزد ما هی!
سجّاده و خرقه در خرابات
بفروش و بیار جرعه ای می
گر زنده دلی شنو ز مستان
در گلشن جان ندای یا حی
با درد درآ به بوی درمان
کونین نگر ز عشق لاشی
اسرار دل است در ره عشق
آواز سماع و نالهٔ نی
یک مفلس پاک باز در عشق
بهتر ز هزار حاتم طی
سلطان صفت آن بت پری روی
می آمد و خلق شهر در پی
مردم نگران به روی خوبش
وز شرم گرفته عارضش خوی
حافظ ز غم تو چند نالد
آخر من دلشکسته تا کی
بنشینم و با غم تو سازم
جان در سرو کار عشق بازم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در اشعار حافظ، شاعر به ساقی میگوید که اگر فقط به خاطر ما باده نمیآوری، دیگر نزد ما نیا. او به فروش سجاده و خرقه (الگوهای دینی) در مجالس خرابی اشاره میکند و از او میخواهد که جرعهای از می بیاورد. سپس به اهمیت عشق و زندهدلی میپردازد و میگوید که در گلشن جان، صدای زندگی را میشنود. شاعر از درد و درمان سخن میگوید و عشق را همچون رازی در دل توصیف میکند. در ادامه، او به زیبایی بت پریروی اشاره میکند که همه را مجذوب خود کرده است. حافظ از غم دلbroken خود مینالد و در نهایت میخواهد با غم عشق زندگی کند و جان دوبارهای به خود ببخشد.
هوش مصنوعی: ای ساقی، اگر هرگز به یاد ما هستی، جز شراب هیچ چیزی در پیش ما قبول نکن!
هوش مصنوعی: فرش و لباس ریا را در مکانهای خراب و ناپسند بفروش و یک جرعه شراب بیاور.
هوش مصنوعی: اگر دل زنده و زندهای داری، صدای خوش و شاداب مستان را در گلشن جان بشنو که ندا میدهد: ای زندگی!
هوش مصنوعی: با درد خود به جستجوی درمان بیا، زیرا عشق مانند دارویی کشنده است که به تو کمک میکند.
هوش مصنوعی: در عشق، دل پر از رازهایی است که با نغمههای خوش و صدای نی به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: یک فرد بیپول و صادق در عشق، از هزاران شخص ثروتمند و بخشنده برتر است.
هوش مصنوعی: یک فرد با زیبایی و جذبهای مانند سلطان، از دور میآمد و مردم شهر به دنبال او بودند.
هوش مصنوعی: مردم نگران زیبایی چهره او هستند و از شرمی که بر چهرهاش نشسته، بهتزدهاند.
هوش مصنوعی: حافظ از شدت غم تو چقدر باید ناله کند؟ آخر من با دل شکستهام، اما این وضعیت تا کی ادامه خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: من در کنار تو مینشینم و با غم و اندوهت کنار میآیم و زندگیام را در عشق بازسازی میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
مگذار که نالم از غم تو
در حضرت پهلوان غازی
ساقی منشین به من ده آن می
کز خون فسرده برکشد خوی
سودازدگان دین و دنیی
هرگز شنوند این سخن نی
ای باد صبا خبر چه داری؟
از زلف بتم اثر چه داری؟
از غمزۀ او دلم جدانیست
زان بیماران خبر چه داری؟
گر مردم چشم من نیی تو
[...]
رأیت ربیبعین ربی
فقلت من انت؟ فقال انتا
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.