چه لطف بود که ناگاه رَشحِهٔ قَلَمَت
حقوقِ خدمتِ ما عرضه کرد بر کرمت
به نوکِ خامه رقم کردهای سلامِ مرا
که کارخانهٔ دوران مباد بی رَقَمَت
نگویم از منِ بیدل به سهو کردی یاد
که در حسابِ خرد نیست سهو بر قَلَمَت
مرا ذلیل مگردان به شکرِ این نعمت
که داشت دولتِ سرمد عزیز و محترمت
بیا که با سرِ زلفت قرار خواهم کرد
که گر سَرَم برود برندارم از قدمت
ز حالِ ما دلت آگه شود مگر وقتی
که لاله بردمد از خاکِ کشتگانِ غمت
روانِ تشنهٔ ما را به جرعهای دریاب
چو میدهند زُلالِ خِضِر ز جامِ جَمَت
همیشه وقتِ تو ای عیسیِ صبا خوش باد
که جانِ حافظِ دلخسته زنده شد به دَمَت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احترامی که به او شده و محبتهایی که دریافت کرده سخن میگوید. او از اینکه قلم دیگری پیامی برایش نوشته و سلامش را ارسال کرده خوشحال است. شاعر از بیتوجهی و سهو در یادآوریاش گله نمیکند و بر نعمتهایی که دارد، شکرگزاری میکند. او آرزو دارد که به وصال محبوبش برسد و ترجیح میدهد حتی اگر جانش را فدای آن عشق کند، از قدم محبوبش دور نشود. شاعر همچنین خواهان توجه و محبت محبوبش است و با استعارههایی چون "جرعهای" و "زلال خضر" از عشق و زندگی مجدد صحبت میکند. در نهایت، او با دعای خوش برای محبوبش، از زنده شدن دل خود به برکت آن عشق سخن میگوید.
هوش مصنوعی: چه خوب است که ناگهان نوشتهای از تو به ما نشان داد که خدمات ما را در مقابل بزرگواری تو یادآور شده است.
هوش مصنوعی: تو با نوک قلم، سلام مرا نوشتهای، گویی که در این زمانه، بدون وجود تو هیچ چیز ارزشمند نیست.
هوش مصنوعی: من نمیگویم که تو بهطور ناخواسته از منِ بیدل یاد کردی، زیرا در محاسبات کوچک، اشتباه بر در نوشتار تو نمیخورد.
هوش مصنوعی: مرا خوار و کوچک نکن به خاطر این نعمت که موقعیت و مقام باارزشی داشتی و عزیز و محترم هستی.
هوش مصنوعی: بیا تا با زیبایی موهایت عهد و پیمان ببندم، چرا که حتی اگر جانم را بگیرند، از عشق تو دست نخواهم کشید.
هوش مصنوعی: آیا دل تو از حال ما باخبر میشود؟ تنها زمانی که لالهها از خاک کسانی که به خاطر غمت مردهاند، رویش کنند.
هوش مصنوعی: دل تشنهٔ ما را با یک جرعه سیراب کن؛ مانند اینکه وقتی از جام جمشید، زلال و شفاف به ما مینوشانند.
هوش مصنوعی: همیشه برای تو، ای عیسی بهار، لحظات خوشی باشد، چرا که نفس تو باعث زنده شدن جان خسته حافظ شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
کهینه چاوش درگاه قیصر رومت
کمینه هندوک بام زنگی شامت
گذر فتاد به سر وقت کشتگان غمت
هزار جان گرامی فدای هر قدمت
فکند سرو قدت بر من از کرم سایه
مباد از سر من دور سایه کرمت
به یک نگاه تو رستم ز ننگ هستی خویش
[...]
چو سرخوشم دگر ای پیر دیر از کرمت
خوش است گر سر خود بر ندارم از قدمت
چه عیب دمبهدم ار خاک کوی دیر شوم
ز نشئهای که دهد بادهای دمبهدمت
گناه آتش عشق ای فرشته پر منویس
[...]
نمود در ره امت تحمل زحمت
که تا کنند تلافی به عترتش امت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.