چراغ روی تو را شمع گشت پروانه
مرا ز حال تو با حال خویش پروا، نه
خِرد که قید مجانین عشق میفرمود
به بوی سنبل زلف تو گشت دیوانه
به بوی زلف تو گر جان به باد رفت، چه شد؟
هزار جان گرامی فدای جانانه
منِ رمیده ز غیرت ز پا فتادم دوش
نگار خویش چو دیدم به دست بیگانه
چه نقشها که برانگیختیم و سود نداشت
فسون ما بر او گشته است افسانه
بر آتش رخ زیبای او به جای سپند
به غیر خال سیاهش که دید به دانه؟
به مژده، جان به صبا داد شمع در نفسی
ز شمع روی تواش چون رسید پروانه
مرا به دور لب دوست هست پیمانی
که بر زبان نبرم جز حدیث پیمانه
حدیث مدرسه و خانقه مگوی که باز
فتاد در سر حافظ هوای میخانه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر در مورد عشق و مجنون بودن شاعر به معشوقش است. شاعر با استفاده از تصاویری زیبا و پرمعنا، احساسات عمیق خود را بیان میکند. او از دیوانگی و شیداییاش بر اثر زیبایی معشوق، و از نگرانیش درباره ورود بیگانگان به حریم دلش سخن میگوید. همچنین به این موضوع اشاره دارد که در عشق، انجام کارهای به ظاهر بیفایده، همچنان چارهساز نیست. محور اصلی شعر، ارتباط عمیق و ناگسستنی شاعر با معشوق و تأثیر او بر روان شاعر است. در نهایت، شاعر از میخانه و دوری از رسومی که در جامعه وجود دارد، صحبت میکند و به حیات عاشقانهاش اشاره دارد.
هوش مصنوعی: تو مانند نوری هستی که شمع را به خود جذب کرده و پروانهای که به سوی تو میآید، از حال و هوای تو غافل است و تنها به زیباییات توجه دارد.
خرَد که حُکم زنجیرِ دیوانگان عشق را صادر میکرد، خود به عطر خوش زلفِ تو دیوانه شد. («بوی» معنی آرزو هم میدهد؛ در آرزوی رسیدن به زنجیر زلفت، دیوانه گشت.)
هوش مصنوعی: اگر جانم به خاطر بوی موهایت برود، چه اهمیتی دارد؟ هزاران جان ارزشمند را برای تو، محبوبم، فدای جان تو میکنم.
هوش مصنوعی: دیشب، وقتی معشوقم را دیدم که در دست شخصی غریبه بود، از شدت غیرت و حسادت به شدت ناراحت شدم و احساس ضعف کردم.
هوش مصنوعی: چقدر نقشهها و ترفندهایی که طراحی کردیم اما هیچ ثمری نداشت. حالا داستان ما تبدیل به یک افسانه شده است.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی چهرهی محبوبش اشاره میکند که مانند آتشی سوزان است. او از بر افروختگی و جاذبهای که این زیبایی دارد صحبت میکند و تنها نقشی که در این چهره به چشم میآید، خال سیاه است که توجه را جلب میکند. در واقع، شاعر به شیفتگی و تحیر خود در برابر زیبایی آن محبوب اشاره دارد.
در نفَسی: در یک آن، فورا. پروانه: مجازا به معنی نور و پرتو چراغ و شمع || و نیز به معنی اجازه و برات.
هوش مصنوعی: در دل من وعدهای وجود دارد که تنها در کنار لبهای دوست به یادش میآورم و نه بر زبان میآورم، مگر در مورد مشروب و سرخی آن.
هوش مصنوعی: داستان و احوال مدرسه و خانقاه را نگو، زیرا دوباره در دل حافظ اشتیاق میخانه و نوشیدنی به وجود آمده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
هزار جان گرامی فدای بالایت
بیا که کشته ی عشق از بلا نمی ترسد
همین شعر » بیت ۳
به بوی زلف تو گر جان به باد رفت چه شد
هزار جان گرامی فدای جانانه
چراغ حسن تو را شمع روز پروانه
کمند زلف تو را باد صبح سرگردان
همین شعر » بیت ۱
چراغ روی تو را شمع گشت پروانه
مرا ز حال تو با حال خویش پروا نه
تبارک الله ازین بخت و زندگانی من
که تا بمیرم زندان بود مرا خانه
اگر شنیدمی از دیگران حکایت خود
همه دروغ نمودی مرا چو افسانه
چو من مهندس دیدی که کردی از سمجی
[...]
چو مست روی توام ای حکیم فرزانه
به من نگر تو بدان چشمهای مستانه
ز چشم مست تو پیچد دلم که دیوانه است
که جنس همدگر افتاد مست و دیوانه
دل خراب مرا بین خوشی به من بنگر
[...]
پدید نیست اسیران عشق را خانه
کجاست بند؟ که صحرا گرفت دیوانه
چنان ز فرقت آن آشنا بنالیدم
که خسته شد جگر آشنا و بیگانه
نخست گفتمت: ای دل، به دام آن سر زلف
[...]
پدر که رحمت حق بر روان پاکش باد
ز من دریغ نمیداشت پند پیرانه
چه گفت گفت که جان پدر نصیحت من
اگر قبول کنی اینت پند فرزانه
تو باز سدره نشینی فلک نشیمن تست
[...]
مرا که در دل و جان آرزوی بریانه
دو دیده در غم نان چون کباب گریانه
شنیده ای صفت اشتیاق مجنون را
مرا به کله و گیپا هزار چندانه
زشوق حلقه زنجیر زلبیا امروز
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۸ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.