چراغ روی ترا شمع گشته پروانه
مرا ز حال تو با جان خویش پروا نه
در جواب او
مرا که در دل و جان آرزوی بریانه
دو دیده در غم نان چون کباب گریانه
شنیده ای صفت اشتیاق مجنون را
مرا به کله و گیپا هزار چندانه
زشوق حلقه زنجیر زلبیا امروز
بیا ببین که دلم گشته است دیوانه
هوای خوشه انگور تا مراست به سر
نمی کند دل من میل سوی دردانه
ز اشک و سوز دمادم که دیده از بریان
برنج از آن سبب این دم چنین پریشانه
کجاست صحنک پالوده این زمان یارب
که مرهم دل ریش است و راحت جانه
اگر ز دار جهان رفت صوفی مسکین
هنوز در سر او آرزوی بریانه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.