مژده ای دل که شب فرقت یار آخر شد
روز تاریک سرآمد شب تار آخر شد
یار از غیر برید الفت و با ما پیوست
بود ربطی که میان گل و خار آخر شد
از دم سرد خزان آنچه به گلشن میرفت
عاقبت از نفس گرم بهار آخر شد
صندل دردسرم شد می وصلش صد شکر
محنت مستی و اندوه خمار آخر شد
گشت آیینهصفت خاک چمن عکسپذیر
که ز صیقلگری ابر غبار آخر شد
میرسد آنچه به ما از ستم هجر گذشت
میکشد آنچه دل از فرقت یار آخر شد
از گل آن جور که بر بلبل مسکین میرفت
عاقبت از اثر ناله زار آخر شد
میکشد آن همه محنت که ز هجران مشتاق
یارش از مهر چو آمد به کنار آخر شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: سخن در این شعر از شادی و خوشحالی به خاطر پایان دوران فاصله و جدایی با یار است. شاعر به بقیه میگوید که شب جدایی به پایان رسیده و روز روشنایی آغاز شده است. یار از دیگران جدا شده و به او پیوسته، یعنی ارتباطی عمیقتر شکل گرفته است. شاعر به یاد میآورد که چه سختیهایی را در دوران جدایی تحمل کرده و حالا با آمدن یار، تمام دردها و غمها به پایان رسیدهاند. همچنین از زیباییهای زندگی با یار و لحظات خوشی که به دنبال این اتحاد آمده، صحبت میکند. در نهایت، این شعر بیانگر لذت و شوق از وصل دوباره به محبوب است.
هوش مصنوعی: خوشحال باش ای دل، زیرا شب جدایی از دوست به پایان رسید و روز تاریکی که بر زندگیام سایه افکنده بود، به سر آمد.
هوش مصنوعی: دوست از دیگران جدا شد و به ما نزدیک شد؛ این مثل رابطهای است که میان گل و خار وجود دارد و در نهایت، همین رابطه به پایان میرسد.
هوش مصنوعی: آنچه در پاییز به آرامی و سردی میرفت، در پایان بهار دوباره جان تازهای گرفت و به زندگی برگشت.
هوش مصنوعی: صندل (یا هر چیز دیگری) باعث ایجاد دردسر برای من شد، اما با وصل شدن به او شکر و سپاسگزاری میکنم. در نهایت، مشکلات ناشی از مستی و غم هم به پایان رسید.
هوش مصنوعی: یادگار طبیعت، همانند آیینهای که تصویرها را منعکس میکند، به زیبایی خاک چمن و منعکس شدن نور میپردازد. این زیبایی و شفافیت از ضربههای نرم ابرها و پاککنندگی آنها ناشی میشود که در نهایت باعث پاک شدن گرد و غبار شده است.
هوش مصنوعی: آنچه بر ما از درد جدایی و دوری محبوب گذشت، به زودی به سرنوشت ما خواهد رسید و چیزی که دل را از فراق یار به تنگنای عمیق کشانده، ما را خواهد کشت.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به اینکه بلبل با ناله و غم ناشی از عشق به گل دچار رنج و سختی میشود و در نهایت نتیجهگیری میکند که این عشق و درد برای او به پایان تلخی منجر شده است. به نوعی، این نشاندهنده این است که عشق میتواند برای برخی دردناک و پایانی نامطلوب داشته باشد.
هوش مصنوعی: او آنقدر از جدایی معشوق رنج میبرد که وقتی دوباره به او نزدیک میشود، تمامی رنجها و دردهایش به پایان میرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
روزِ هجران و شبِ فُرقَتِ یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
آن همه ناز و تَنَعُّم که خزان میفرمود
عاقبت در قدمِ بادِ بهار آخر شد
شُکرِ ایزد که به اقبالِ کُلَه گوشهٔ گُل
[...]
شمع را زنده دلی در شب تار آخر شد
روز عشرت همه در خواب خمار آخر شد
شاخ سرکش شد و دست همه کوتاه بماند
جور گلچین و نزاع سر خار آخر شد
عندلیب ار نسراید به قفس معذورست
[...]
روز هجران و شب فرقت یار آخر شد
زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد
جور اغیار و غم فرقت یار آخر شد
عهد ناکامی عشاق فکار آخر شد
خم بجوش آمد و برخواست ز میخانه خروش
ابشرو، باده کشان دور خمار آخر شد
ساقیا صبحک الله بده جام صبوح
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.