بی جام عشق عیش دل ما تمام نیست
فوزالنجات ما بجهان غیر جام نیست
نادیده ذوق لذت مستی و عاشقی
بر عاشقان ملامت رسم کرام نیست
جور حبیب و طعن رقیب و جفای خلق
ما را بگو کزین همه محنت کدام نیست؟
با آنکه مفلسیم و گدا، بس فراغتیم
از دولتی، که عاقبتش مستدام نیست
هرگز بجان جان نرسد هر دلی، که او
در میکده مجاور بیت الحرام نیست
بد نام باش و اهل ملامت، که در طریق
بدنام هرکسی که نشد نیک نام نیست
بر باد پای عشق سوارست قاسمی
تندست و توسنست، ولی بد لگام نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و لذتهای آن صحبت میکند. شاعر بیان میکند که بدون عشق، زندگی کامل نیست و نمیتوان از خوشیهای عشق و مستی بیخبر بود. او به سختیها و مشکلاتی که عاشقان با آن مواجهند اشاره میکند، اما به خاطر عشق، این مشکلات قابل تحمل هستند. شاعر میگوید که حتی اگر فقیر و بیچیز باشیم، عشق به ما آرامش و شادی میدهد، هرچند که دوام آن ممکن است کوتاه باشد. همچنین، او تأکید میکند که کسی که در میکده عشق قرار نگیرد، هرگز به حقیقت زندگیاش نمیرسد و بدنامی در این راه، به نوعی بخشی از تجربه است. در نهایت، او عشق را به سواری بر اسب تندپر تشبیه میکند که هرچند خطرناک است، اما ارزشمند و هیجانانگیز است.
هوش مصنوعی: بدون عشق، زندگی ما خوش نیست و نجات ما در این دنیا جز با عشق ممکن نیست.
هوش مصنوعی: لذت عشق و مستی از دید کسانی که عاشق نیستند نادیده گرفته میشود و این نوع سرزنش کردن اهل عشق، کار بزرگان و باکرامتها نیست.
هوش مصنوعی: بگو که از میان تمام مشکلاتی که میکشیم، کدام یک از مصیبتها در اثر ظلم و بیرحمی دوستان، بدگویی رقبای ما و رفتار نادرست مردم نیست؟
هوش مصنوعی: با اینکه ما فقیر و بیچیز هستیم، اما از یک دولت و حکومت که دوام و پایداری ندارد، بسیار راحت و بیدغدغهایم.
هوش مصنوعی: هر دلی که به عشق و محبت واقعی دست پیدا نکند، هرگز به جان و روح خود نخواهد رسید، چرا که او در میکده و در فضای عشق و آزادی قرار ندارد و همچنان در مکان مقدسی که باید از آن دور باشد، زندگی میکند.
هوش مصنوعی: هرگز نگران بدنامی و سرزنش نباش، زیرا در راهی که به بدنامی منتهی میشود، هیچکس نیست که نام نیک داشته باشد.
هوش مصنوعی: عشق مانند اسبی شتابان است که در دستان قاسمی سوار شده، اما افسار آن به درستی در دست ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
محنت سرای دهر چو جای مقام نیست
آسایشی در او ز حلال و حرام نیست
بی سور و ماتم و غم و شادی در این جهان
شامی به صبح رفته و صبحی به شام نیست
گر ملک کائنات به خورد کسی دهند
[...]
خوشتر ز آستان تو ما را مقام نیست
کوی تو کم ز روضهٔ دارالسلام نیست
گفتم که خاک راه توام ملتفت نشد
بیچاره من که اینقدرم احترام نیست
گفتم بیا که از غم لعل تو سوختم
[...]
خوبی همین کرشمه و ناز و خرام نیست
بسیار شیوه هست بتان را که نام نیست
کامی ندید از تو دل نامراد من
جایی که نامرادی عشقست کام نیست
ماییم و آه نیمشب و ناله ی سحر
[...]
در نامجو شرافت ذاتی تمام نیست
یاقوت چون عقیق مقید به نام نیست
از عشق می توان به حیات ابد رسید
بی جوش عشق شیره جان را قوام نیست
عشاق را درستی دل در شکستگی است
[...]
تا نگذرد زنام سزاوار نام نیست
تا معترف به نقص نباشد تمام نیست
ای نامور ز پیش و پس خویش کند حذر
جائی مدان که بهر شکار تو دام نیست
عرفان طلب نخست و پس آنگاه بندگی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.