در نامجو شرافت ذاتی تمام نیست
یاقوت چون عقیق مقید به نام نیست
از عشق می توان به حیات ابد رسید
بی جوش عشق شیره جان را قوام نیست
عشاق را درستی دل در شکستگی است
این ماه تا هلال نگردد تمام نیست
تیغش چو برق از دل مجروح ما گذشت
هر دولتی که تیز بود مستدام نیست
گاهی ز وصل دختر رز چشمی آب ده
کاین شوخ دیده قابل عقد دوام نیست
از انتقال حق دل خود جمع کرده است
با خصم هر که در صدد انتقام نیست
جنگ گریز می کند از کاه کهربا
از بس که در زمانه ما التیام نیست
طوطی به یک دو حرف مکرر عزیز شد
تکرار حرف، عیب ز شیرینی کلام نیست
کمتر ز برق بود خودآرایی بهار
هر دولتی که تیز بود مستدام نیست
بیت الحرام دیگر و میخانه دیگرست
در کوی عشق بحث حلال و حرام نیست
فکر کنار و بوس ندارند عاشقان
در سینه های گرم تمنای خام نیست
چون ره کنیم در دل مشکل پسند تو؟
ما را که در حریم تو راه سلام نیست
از چشم شور خلق، شکر تلخ می شود
با لطف خاص، چاشنی لطف عام نیست
تاج زرست آتش جانسوز، شمع را
بی عشق، آفرینش آدم تمام نیست
زنهار حرف راست ز دیوانگان مجوی
در کشوری که سنگ ملامت تمام نیست
صائب چرا کنیم شکایت ز لاغری؟
کم نعمتی است در پی ما چشم دام نیست؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به مفهوم عشق و ارتباط آن با زندگی و انسانیت میپردازد. او میگوید که شرافت ذاتی کافی نیست و نام و مقام به تنهایی ارزش ندارند. عشق است که انسان را به حیات ابدی میرساند و بدون آن، زندگی معنا ندارد. شاعر به این نکته اشاره میکند که دل عاشقان با شکستگیهایش راست و درست میشود و عشق، بیقید و بند است و نیازی به عنوان و قانون ندارد. همچنین او تأکید میکند که زیبایی و عشق جاودانهاند و بحثهای حلال و حرام در کوی عشق بیمعناست. در نهایت، شاعری انزوا و فقرِ روحی را هشدار میدهد و به دنبال محبت و عشق حقیقی از معشوق است.
هوش مصنوعی: شرافت و ارزش در انسان به ذات او بستگی ندارد، همانطور که یاقوت، ارزشش به نامش نیست و فقط به خود ویژگیهایش منحصر است.
هوش مصنوعی: عشق میتواند به زندگی ابدی منجر شود، اما بدون عشق، روح و زندگی انسان هیچ شکلی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: عاشقان وقتی دلشان شکسته و دچار درد و رنج هستند، در واقع درستی و صداقت احساساتشان را در این شرایط مییابند. مانند ماه که تا به شکل هلال نرسد، کامل نمیشود و نشان میدهد که تکامل و کمال، گاهی نیاز به عبور از مراحل سخت و ناگواری دارد.
هوش مصنوعی: تیغ او مانند برق از دل زخمی ما عبور کرد. هر حکومتی که تند و بیرحم باشد، پایدار نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: گاهی از ارتباط با دختر زیبایی همچون گل، اشکی میریزم که این نگاه بازیگوش، قابل اعتماد برای ماندگاری نیست.
هوش مصنوعی: کسی که در پی انتقام نیست، میتواند احساسات و حقوق خود را به خوبی مدیریت کند و از درگیری با دشمنان خود پرهیز کند.
هوش مصنوعی: در زندگی امروز، مشکلات و چالشها به حدی است که حتی یک چیز کوچک و ناچیز مانند کاه هم نمیتواند آرامش یا درمانی برای ما به ارمغان آورد. دنیا پر از ناهنجاری و درد است و به همین خاطر، جنگ و نزاع از آن دوری میکند.
هوش مصنوعی: طوطی با چند حرف تکراری محبوب شد و تکرار کلمات عیب شیرینی گفتار نیست.
هوش مصنوعی: زیبایی بهار که جلوهگری میکند، مانند برق و نور است و نمیتواند همیشه پایدار بماند. هر قدرت و شکوهی که به سرعت به وجود آید، دوام نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: در مکانی که ما عشق را تجربه میکنیم، تفاوتهای بین مکانهای مقدس و میخانهها دیگر اهمیتی ندارد. در اینجا، بحث درباره حلال و حرام از بین میرود و تنها عشق و احساسات اهمیت دارند.
هوش مصنوعی: عاشقان در دلهای پر از عشق و محبت خود، به فکر کنار هم بودن و بوسیدن نیستند. آنها در دلهای خود آرزوهای ناشناخته و عمیقتری دارند که فراتر از لمس و نزدیکی ظاهری است.
هوش مصنوعی: چطور میتوانیم وارد دل تو شویم که قابل توجه است؟ برای ما که در مکان تو جایی برای سلام و احوالپرسی نیست.
هوش مصنوعی: محبت و لطف خاصی که در زندگی وجود دارد، میتواند به تلخیهایی که از حسد و چشمزخم دیگران به وجود میآید، غلبه کند. اما این لطف عمومی و همگانی نمیتواند به تنهایی کافی باشد.
هوش مصنوعی: تاج زرین نماد عشق و زیبایی است، اما بدون عشق، وجود شمع (که نماد زندگی است) کامل نمیشود. آفرینش انسان تنها با عشق معنا پیدا میکند و بدون آن، ناقص خواهد بود.
هوش مصنوعی: مراقب باش که در پی سخن حقیقت از افرادی که عقل خود را از دست دادهاند نرو، زیرا در جایی که انتقاد و سرزنش همهجا هست، این کار بیفایده است.
هوش مصنوعی: چرا از لاغری خود شکایت کنیم؟ این کمبود چیزی است که ما به دنبالش هستیم و نیازی به آن نداریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
محنت سرای دهر چو جای مقام نیست
آسایشی در او ز حلال و حرام نیست
بی سور و ماتم و غم و شادی در این جهان
شامی به صبح رفته و صبحی به شام نیست
گر ملک کائنات به خورد کسی دهند
[...]
بی جام عشق عیش دل ما تمام نیست
فوزالنجات ما بجهان غیر جام نیست
نادیده ذوق لذت مستی و عاشقی
بر عاشقان ملامت رسم کرام نیست
جور حبیب و طعن رقیب و جفای خلق
[...]
خوشتر ز آستان تو ما را مقام نیست
کوی تو کم ز روضهٔ دارالسلام نیست
گفتم که خاک راه توام ملتفت نشد
بیچاره من که اینقدرم احترام نیست
گفتم بیا که از غم لعل تو سوختم
[...]
خوبی همین کرشمه و ناز و خرام نیست
بسیار شیوه هست بتان را که نام نیست
کامی ندید از تو دل نامراد من
جایی که نامرادی عشقست کام نیست
ماییم و آه نیمشب و ناله ی سحر
[...]
تا نگذرد زنام سزاوار نام نیست
تا معترف به نقص نباشد تمام نیست
ای نامور ز پیش و پس خویش کند حذر
جائی مدان که بهر شکار تو دام نیست
عرفان طلب نخست و پس آنگاه بندگی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.