گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
میرزا حبیب خراسانی

بر خیز که خاست باد شبگیر

موذن بمناره گفت تکبیر

تو نیز چو باد و چون موذن

گر باده خوری بنوش شبگیر

سرخی شفق سپیدی صبح

خونی است که ریخته است در شیر

مهتاب و هوای صبحدم بین

آمیخته شیر با تبا شیر

آنجرعه که ماند در سبو دوش

بردار و بجام کن سرازیر

مه داس و فلک بسان دستاس

وین روی زمین چو سنگ در زیر

این بدرود آن بکوبد و مرگ

از خوردن ما نمیشود سیر