ازگل همی نگارم سنبل برآورد
هرگز گلی که دید که سنبل برآورد
برگل هر آنچه آورد از سنبل آن نگار
نغز آورد جو خویستن و دلبر آورد
دارد به توده عنبر و دارد به رشته دُرّ
باروی خوب هر دو همی درخور آورد
دریاست روی خوبش و دریا هر آینه
هم در پاک زاید و هم عنبر آورد
غَوّاص گشت عشقش و هر روز و هر شبی
از دل به راه دیده همی گوهر آورد
گوهر ز قعر آب برآرند و عشق او
گوهر همی ز شعلهٔ آتش برآورد
از چهره هر زمان بنماید گلی دگر
وز خنده هر زمان شکری دیگر آورد
گر مردمان به شکر و گل درد دل برند
او درد دل مرا زگل و شکر آورد
چون درکمند یافتهٔ او زنم دو دست
تاب از کمند بافته در عرعر آورد
گوید بر آورم به خط دوستیت سر
سر بر نهم بهپایش اگر سر برآورد
زلفش رسن شدست و قدم چنبر رسن
گرچه دراز سر بهسوی چنبر آورد
هر روز بامداد که دارد سر صبوح
وز میکده به بزم می و ساغر آورد
ایدون گمان برم که همی آید از بهشت
وآن سرخ لب میی چو میکوثر آورد
یا حور در عقیق همی شربت رحیق
پیش نصیر ملت پیغمبر آورد
میر اجل مؤیّد ملک آنکه دولتش
گر خواهد از فلک به زمین اختر آورد
فرخ شهاب دینکه مظفر شود به عزم
گر روز رزم روی به صد لشکر آورد
در لطف جوهرش متحیر شود همی
آنکس که صحبت عَرَض و جوهر آورد
جودش دعای عیسی مریم بود از آنک
جان شده همی به سوی پیکر آورد
مهرش به عفو از آذر آب آورد همی
کینش همی به خشم ز آب آذر آورد
وصف نشان رزمگَهش در دل عدو
سهم و نهیب عرصه گه محشرآورد
رخنهکند به دولت و پارهکند بهعزم
گر روی سوی بارهٔ اسکندر آورد
کرده ز بیم روی دلیران به رنگ زرد
چون او به رزم حملهٔ زال زر آورد
در هر زمان حسد برد از معجر و حریر
خصمی که پیش او زره و مِغفر آورد
خصمانش را طلایهٔ مالک زهاویه
در دیده و جگر شرر و اخگر آورد
کاریز خون زدیدهٔ دشمن کند روان
هر گه که دست را بهسوی خنجر آورد
از رنگ خون دشمن و از رنگ خنجرش
گویی همی شقایق و نیلوفر آورد
ای جودپروری که تو را هر زمان ز چرخ
دولت یکی بشارت جان پرور آورد
نشگفت اگر ز بهر ستایشگران تو
روحالامین ز خُلد برین منبر آورد
باد قضا سفینهٔ امید خلق را
در بحر فتنه گرچه همی منکر آورد
از غرق ایمن است که عزم تو هر زمان
از عصمت خدای یکی لنگر آورد
نسل نظام ملک به کردار دفتری است
کاقبال نکتهها همه زان دفتر آورد
لیکن بود نتیجهٔ رای صواب تو
هر نکته کان نکوتر و زیباتر آورد
آن کاو همی به قلعهٔ خیبر زند مثل
واندر مثل همی سخن از حیدر آورد
از تو همی حکایت حیدر کند به جنگ
در سیستان همی خبر از خیبر آورد
گر حاجب تو تاختن آرد سوی عزیز
ور چاوش تو روی سوی قیصر آورد
آن آورد بر اشتر مهد عزیز مصر
وین تاج و تخت قیصر بر استر آورد
هر کس که جفت او پسری زاید از شکم
در خانه سور و شادی و رامشگر آورد
رامشگر آورند همی دشمنان تو
هرکس که زوجشان ز شکم دختر آورد
در اصل باطل است حسود تو پس چرا
از خویشتن همی شرف و مفخر اورد
نشناسد آن که بهره نیابد ز روشنی
آن کس که کوری از شکم مادر آورد
مندیش از آنکه خیره سری از مخالفانت
مکر و فریب سازد و سر درسر آورد
ایدر تو شاد باش که وهم تو تانه دیر
در بند و سلسله همه را اندر آورد
ای سروری که شخص جمال و کمال را
عقل از مدایح تو همی زیور اورد
مداح تو چو جلوهکند نقش آزری
در وقت معجزهٔ پسر ازر اورد
کاندر میان آتش خاطر ز مدح تو
نسرین و یاسمین و گل و مجمر آورد
فخر آورم همی ز سم اسب تو چنانک
عیسی پرست فخر ز سمّ خر آورد
آوردهام به حضرت تو محضری چنانک
مرد صلاح پیشه سوی داور آورد
باشد همیشه بر صفت نیک محضری
هر کاو به حضرت تو چنین محضر آورد
تا ماه رخت خویش برد سوی باختر
تا آفتاب رخت سوی خاور آورد
بادی چنانکه گردون از ماه و آفتاب
بر دست و بر سرت قدح و افسر آورد
پاینده باد عمر تو تا چرخ ملک را
دولت ز خامهٔ تو خط محور آورد
نامت به هفت کشور عالم رسیده باد
تا دولت تو روی به هر کشور آورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییها و فضائل محبوب (نگار) میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویر طبیعت مانند گل و سنبل، و مفاهیمی چون عشق و خوشبختی، زیبایی چهره محبوب را به تصویر میکشد. او به محبت و عطوفت محبوب اشاره کرده و میگوید عشق او گوهر ارزشمندی است که از عمق وجودش برمیآید. شاعر با بیان احساسات خود، به کنایه از قدرت و تاثیر عشق بر دل و جان انسانها صحبت میکند. در نهایت، شاعر از مقام و محبتی که از محبوب بدست میآورد سخن میگوید و آرزو میکند که نام و یاد محبوب در هر جایی جاری باشد.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به زیبایی و جذابیت خاصی که سنبل دارد اشاره میکند و میگوید هرگز گلی که سنبل را دیده، نمیتواند خود را با آن زیبایی مقایسه کند. به نوعی این بیت به ارزش و زیبایی منحصر به فرد سنبل در میان گلها اشاره دارد.
هوش مصنوعی: روی هر گل، هر زیبایی که به یاد آن معشوق دلربا میآید، جوهر عشق و احساس دل را به تصویر میکشاند.
هوش مصنوعی: او در خود، هم بوی خوش عنبر را دارد و هم زیبایی دُرّ، به گونهای که هر دو ویژگی به خوبی در او میگنجد.
هوش مصنوعی: چهره زیبای او مانند دریا است و دریا همیشه نیکویی و خلوص را میپروراند و همچنین عطر و بوی خوشی به همراه میآورد.
هوش مصنوعی: عشق او مانند غواصی است که هر روز و شب از دلش به چشمش میرود و گوهری را میآورد.
هوش مصنوعی: غنای گوهری که از عمق آب بیرون میآید، نشاندهنده ارزش و زیبایی عشق است که مانند گوهر در دل شعلههای آتش شکل میگیرد.
هوش مصنوعی: هر زمان که گل تازهای از چهرهای نمایان میشود و هر بار که لبخندی جدید سر زده میشود، زیبایی و نشاط جدیدی به وجود میآید.
هوش مصنوعی: اگر مردم با شکر و گل از مشکلاتشان بگویند، او هم ناراحتی من را با شکر و گل بیان میکند.
هوش مصنوعی: وقتی در دام عشق او افتادم، دو دست خود را از کمند رهایی میبخشم و مثل یک درخت عرعر در آنجا قرار میگیرم.
هوش مصنوعی: میگوید اگر دوستیام را به زبان بیاورم و سرم را به پای او بگذارم، اگر او سرش را بلند کند، من نیز سرم را بالا میآورم.
هوش مصنوعی: زلف او مانند ریسمانی شده و قدمهایش حلقهای را تشکیل میدهد. هرچند که قدش بلند است، ولی سرش به سوی آن حلقه اشاره دارد.
هوش مصنوعی: هر روز صبح که آغاز میشود، وقتی که از میکده جام شراب و ساغر به ضیافت و جشن میآورند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که این شخص از بهشت آمده است و مانند میکوثر، شراب قرمز رنگی را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: ای حوری که در عقیق (گوهری به ارزشمند) به همراه نوشیدنی بهشتی، شربت را به نصیر (یار و مددکار) ملت پیامبر میآوری.
هوش مصنوعی: مرگ ناگزیر، قدری از سلطنت و قدرت را به آن کسی میدهد که اگر بخواهد، میتواند ستارهای را از آسمان به زمین بیاورد.
هوش مصنوعی: فرخ شهاب دین که با ارادهی خود و عزم قویاش به میدان جنگ بیاید، حتی اگر در برابر صد لشکر هم قرار گیرد، همچنان پیروز و سرفراز خواهد شد.
هوش مصنوعی: کسی که به ویژگیهای زیبا و جذاب او توجه کند، به شدت تحت تأثیر قرار میگیرد و نمیتواند درک کند که چرا بعضی از افراد تنها به ظاهر و جنبههای ظاهری خارجی توجه دارند.
هوش مصنوعی: جود و بخشش او مانند دعای عیسی مریم است، چون جان او دائماً به سوی جسم میآید و زندگی را به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: او با محبت و بخشایش خود مانند آتش، گرمایی به زندگی میدهد و در عین حال میتواند بر اساس خشم خود، از آن گرما به طغیانی تبدیل کند.
هوش مصنوعی: شجاعت و دلاوری او در میدان جنگ موجب ترس و وحشت دشمن میشود و این احساسات به حدی است که گویی در روز رستاخیز حضور دارند.
هوش مصنوعی: اگر کسی به سمت بارهٔ اسکندر برود، میتواند به قدرت و موفقیت دیگران آسیب بزند و عزم آنها را متزلزل کند.
هوش مصنوعی: به خاطر ترس از شجاعت دلیران، رنگش به زردی میزند، درست مانند زال که در جنگ زرهایی را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: در هر زمانی، حسد نسبت به زیبایی و زرق و برق مواردی مانند مقنعه و پارچهی حریر وجود دارد، حتی اگر دشمنی زره و کلاه خود به همراه داشته باشد.
هوش مصنوعی: در این بیت، اشاره به رقابتی بین دو نفر شده است که یکی از آنها دارای ویژگیهای برجستهای است. در چشم و دل او نشانههایی از آتش و شور و هیجان وجود دارد، که به بخشی از درون او اشاره دارد و بیانگر احساسات عمیقش است. این تصویر احساسات و قدرت در برابر رقیب را به وضوح نشان میدهد.
هوش مصنوعی: اگر کسی بخواهد به دشمن آسیب برساند، خونریزی او را به شدت تحریک میکند و در هر زمانی که به سمت خنجر برود، زندگیاش در خطر میافتد.
هوش مصنوعی: از رنگ خون دشمن و رنگ خنجرش به نظر میرسد که گلهای شقایق و نیلوفر به وجود آمدهاند.
هوش مصنوعی: ای بخشندهای که همیشه از چرخ روزگار برای تو خبرهای خوش و روحافزایی میآید.
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد اگر برای ستایش تو، فرشتهٔ وحی از بهشت بر روی این منبر بیاید.
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویری از زندگی و امید اشاره شده است. باد و طوفان، که نماد مشکلات و چالشها هستند، کشتی امید مردم را در دریای فتنهها و آزمونها به تلاطم میاندازند. با وجود اینکه این چالشها میتوانند نگرانکننده و سردرگمکننده باشند، این امید همچنان وجود دارد و ممکن است در آغاز ناامید به نظر برسند.
هوش مصنوعی: اگر نیت تو در هر لحظه محکم و پاک باشد، از غرق شدن در مشکلات و سختیها در امان خواهی بود، چرا که خداوند همچون یک لنگر تو را حفظ میکند.
هوش مصنوعی: نسل حاکمیت و حکومت مانند دفتری است که تمام نکات و داستانها از آن استخراج شده و به صورت اقبال و شانس به نسلهای آینده منتقل میشود.
هوش مصنوعی: اما نتیجهٔ درستی که تو از تصمیم خود گرفتید این است که هر نکتهای که زیباتر و بهتر باشد، به آن بهتر دست پیدا کنید.
هوش مصنوعی: آن که به قلعه خیبر حمله میکند، مانند حیدر (علی) در پشت آن داستانها و ویژگیهایش صحبت میکند.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به اشاره میکند که حیدر (علی) در جنگهای خود در سیستان در حال نقل و روایت داستانهای حماسی و دلیرانهای است که از خیبر و نبردها و پیروزیهایش به دست آمده است. این بیان از شجاعت و دلیری او در میدان جنگ و انتقال این تجربهها به دیگران حکایت دارد.
هوش مصنوعی: اگر نگهبان تو به سمت محبوب برود و یا پیشکار تو به سوی قیصر بیفتد،...
هوش مصنوعی: او، آن مهد عزیز مصر را بر دوش شتر حمل کرد و این تاج و تخت قیصر را بر دوش استر گذاشت.
هوش مصنوعی: هرکس که با شریک زندگیاش پسری به دنیا بیاورد، به خانهاش جشن و شادی و نوازندگان میآورد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که دشمنان تو در تلاشند تا با آوردن نوازندگان و شادابکنندگان، تو را سرگرم کنند و هر کسی که از شکم دختران به دنیا آمده باشد، شریک این فعالیتهاست.
هوش مصنوعی: حسود به خودی خود ارزش و شرافتی ندارد، پس چرا خود را برتر از دیگران میداند و به خود میبالد؟
هوش مصنوعی: کسی که از روشنایی بهرهمند نیست، نمیتواند درک کند که چه چیزی را از دست داده است. مثل کسی که از بدو تولد نابیناست و هیچگاه نور را ندیده است، هرگز نمیتواند ارزش آن را بفهمد.
هوش مصنوعی: نگران نباش که دشمنانت با دورغ و فریب، تو را به اشتباه بیندازند و گمراه کنند.
هوش مصنوعی: ای دوست، خوشحال باش که خیال تو، دیر یا زود، همه را در زنجیر و بند خود خواهد گرفت.
هوش مصنوعی: ای سرور عزیز، زیبایی و کمالت به حدی است که حتی عقل نیز در ستایش تو یارای سخن گفتن ندارد و از زیباییهایت به زینت میرسد.
هوش مصنوعی: وقتی که ستایشگر تو خود را نشان میدهد، مانند نقش روی پارچهای زیبا در لحظهای شگفتانگیز و معجزهآسا به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: در دل آتش عشق، به خاطر ستایش تو، گلهای خوشبو و زیبا مانند نسرین و یاسمن و گلهای دیگر به یاد میآورم.
هوش مصنوعی: من به خاطر سم اسب تو به خود میبالم، همانطور که عیسی مسیح به خاطر سم خر به خود میبالید.
هوش مصنوعی: من به محضرت، نامهای آوردهام بهگونهای که مردی با سر و وضع نیکو و درستکار، به پیش قاضی میرود.
هوش مصنوعی: هر کسی که با نیکی و صفای دل به حضور تو میآید، امیدوارم همیشه در چنین حالتی باقی بماند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که ماه زیباییات را به سمت غرب براند، خورشید زیباییات را به سمت شرق میآورد.
هوش مصنوعی: بادی مثل نسیم که از آسمان و تابش خورشید میآید، برای تو جامی و تاجی به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: عمر تو باید پایدار باشد تا قدرت و رونق این سرزمین از نبوغ و خلاقیت تو به وجود بیاید و مشخص شود.
هوش مصنوعی: امیدوارم نام تو در هفت سرزمین شناخته شده باشد تا برکت و موفقیت تو به هر کشور برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترسم که وعده های تو عمرم سرآورد
آوخ که عشوه تو ز پایم درآورد
ما رخت عشق خود زبر آسمان بریم
گرمان همای وصل تو زیر پرآورد
از عشق تو بشکرم کز روی حسن عهد
[...]
کلک تو سر به بلعجبیها بر آورد
هر چه آورد از آن دگر خوشتر آورد
پی بر بساط روم نهد نقش چین کند
سر در شب سیاه نهد اختر آورد
باشد میان ببسته بقصد سپاه بخل
[...]
چون وقت شد که کشت امیدم برآورد
از خوشه برق حادثه ای سر برآورد
صد گونه انقلاب درین بحر اگر رسد
خس را نمی برد که گهر سر برآورد
صد گلبن امید من از ریشه کند چرخ
[...]
هر کس ز قید تن دل روشن برآورد
اخگر برون ز توده خاکستر آورد
دست از طلب مکش که سمندر ز جذب عشق
از بال وپر بهم زدن آتش برآورد
چشمی که ساخت سرمه عبرت منورش
[...]
ساقی به یاد لعل تو چون ساغر آورد
ما را به دور اول از پا درآورد
آن سرزمین که چون تو پری زاید آدمی
نبود عجب که خارگل احمر آورد
گویند سرو را ثمری نیست ای عجب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.