گنجور

 
میرزا حبیب خراسانی

شیخ و زاهد را خمیر از سبحه صد دانه بود

طینت میخوارگان نیز از گل پیمانه بود

در ره سعی و طلب عقل نخستین کز ازل

زد قدم در کوی عشقش، یک دل دیوانه بود

از ازل چندین همه بعد مسافت تا ابد

پی سپار یک قدم از همت مردانه بود

از زبان شمع روشن شد که در بزم شهود

نقش سیمرغ تجلی بر پر پروانه بود

نه فلک چون نه صدف در دیده گوهر شناس

شد عیان لیکن درونش جای یک در دانه بود

مردم چشم جهان و چشم مردم در جهان

عین انسان شد که همه گنج است و همه ویرانه بود

محرم راز اندران گیسو که با چندین زبان

با حریفان دم نزد از پیچ و تابش، شانه بود

خورده بود از خون دل آبی نهالش کان ستون

روز و شب اندر فراق روی او حنانه بود

دارم این یک بیت از رندی که یک گردون خرد

بودش اندر سر ولی در دیده ها، دیوانه بود

هر چه می‌گفتند مردم هر چه می‌گفتیم ما

یک قدم چون پیش بنهادم همه افسانه بود

 
 
 
ناصر بخارایی

دجله را امسال رفتاری عجب مستانه بود

پای در زنجیر و کف بر لب مگر دیوانه بود

چرخ می‌زد آب و برمی‌گشت در گرد حصار

گوئیا بغداد شمع و دجله چون پروانه بود

تیرباران کرد ابر و لشکری چون سیل راند

[...]

وحشی بافقی

دوشم از آغاز شب جا ، بر در جانانه بود

تا به روزم چشم بر بام و در آن خانه بود

دی که می آمد ز جولانگاه شوخی مست ناز

نرگسش بر گوشهٔ دستار خوش ترکانه بود

بهر آن نا آشنا می‌رم که فرد از همرهان

[...]

شیخ بهایی

دجله را امسال رفتاری عجیب مستانه بود

پای در زنجیر و کف بر لب مگر دیوانه بود

صائب تبریزی

شب که سرو قامت او شمع این کاشانه بود

تا سحر گه بر گریزان پر پروانه بود

صاحب خرمن نگشتم تا نیفتادم ز پا

مور من تا دست و پایی داشت قحط دانه بود

طره موجم، نوآموز کشاکش نیستم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
اسیر شهرستانی

چشمت امشب ساقی و بیطاقتی پیمانه بود

یک نگاه آشنا تکلیف صد میخانه بود

لطف پنهان ناز پرورد تغافل بوده است

یاد ایامی که با من چشم او بیگانه بود

می زدم امروز لاف زهد پیش زاهدی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه