گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
قدسی مشهدی

ز بوی او به دل غنچه ارمغانی هست

ز داغ من جگر لاله را نشانی هست

به باغ رفتم و داغم چنان که پنداری

مرا به غنچه ز دلبستگی گمانی هست

گریزم از نفس خلق وقت دلتنگی

که از نسیم، دل غنچه را زیانی هست

نمانده در گرو سایه همای، سرم

ز من هنوز بر او حق استخوانی هست

مباد حسرت تیغ ترا به خاک برم

برآر دست هنوزم که نیم جانی هست

مخوان به کعبه برای زیارت سنگم

که بهر سجده من خاک آستانی هست

ز کار خویش مگو زآنکه پیش کارشناس

چو غنچه هر گره کار را زبانی هست

ز راز تنگ‌دلان بی‌خبر نیم قدسی

که با دلم دل هر غنچه را زبانی هست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode