پژمردگی نبرد بهار از گیاه ما
چون لاله جزو تن شده بخت سیاه ما
روزی که نبود آینه حسن در نظر
در چشمخانه زنگ برآرد نگاه ما
ما صبح صادقیم و دم از مهر میزنیم
آیینه تیرگی نپذیرد ز آه ما
آنکس که پی به مزرع امید ما نبرد
گیرد مگر ز برق سراغ گیاه ما
آتش کشد زبانه چو شمع از زبان او
کلک فرشته گر بنویسد گناه ما
از دیده نر و دل روشن به راه عشق
افتد بر آب و آینه چون عکس راه ما
قدسی کفایت است در اثبات عاشقی
رخسار زرد و دیده گریان گواه ما
امشب سیهترست ز شبهای دیگرم
قدسی مگر شود مدد صبح آه ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از احساس پژمردگی و ناامیدی بهار سخن میگوید و به تضاد بین زیبایی و بخت سیاه اشاره دارد. شاعر بیان میکند که با وجود روشنایی و صداقت، گاهی در زندگی لحظات تاریکی وجود دارد. او عشق را به عنوان راهی برای غلبه بر این تاریکی میداند و اشاره میکند که عشق و عشقورزی میتواند گواهی بر حالت عاطفی او باشد. در نهایت، شاعر از مدد و روشن شدن صبح به عنوان امیدی برای رهایی از شب سیاه یاد میکند.
هوش مصنوعی: گلهای بهاری ما مانند لاله پژمرده شدهاند و این پژمردگی نشاندهندهی بدبیاری ماست.
هوش مصنوعی: روزی که در چشم ما انعکاس زیبایی نبود، نگاه ما متوجه زشتیها میشود.
هوش مصنوعی: ما در آغاز روز روشن و نورانی هستیم و درباره عشق سخن میگوییم. آینهای که نشانه تاریکی است، تحت تأثیر غم و آه ما قرار نمیگیرد.
هوش مصنوعی: آن کسی که نتوانسته به زمین امید ما دسترسی پیدا کند، تنها با دیدن درخشندگی گیاه ما میتواند به ما خبر دهد.
هوش مصنوعی: وقتی که او صحبت میکند، مانند شعلهای که از شمع میجهد، دلها را میسوزاند. اگر فرشتهای هم بخواهد گناهان ما را بنویسد، کلمات او آنچنان زیبا و تاثیرگذارند که گناهانمان را به نیکی تبدیل میکند.
هوش مصنوعی: از چشم دل و دل روشن به مسیر عشق میافتیم، مانند تصویری که بر روی آب و آینه از راه ما منعکس میشود.
هوش مصنوعی: کافی است که عشق را با نشانههایی همچون چهرهای زرد و چشمانی اشکآلود اثبات کنیم.
هوش مصنوعی: امشب این شب از شبهای دیگر تاریکتر است، شاید فرشتگان کمکی به صبح آرزوی ما برسانند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای آنکه نیست غیر تو کس پادشاه ما
واندر دو کون راهنما و پناه ما
افتاده های بحر گناهیم دست گیر
ای دستگیر جمله حال تباه ما
برده سبق زجمله کفار این زمان
[...]
یا رب بسوز سینه رندان که آه ما
جایی رسان که پاک بسوزد گناه ما
امشب خوش آشناست به رویش نگاه ما
گویا حجاب سوخته از برق آه ما
از بس که می شدیم به حسرت جدا ازو
خون می چکید روز وداع از نگاه ما
شغل محبت است که مانع ز طاعت است
[...]
رحمت گرفته روی ز گرد گناه ما
آیینه تیره روز ز روی سیاه ما
هر قطره ای که در صدف ابر رحمت است
چون مهره گل است ز گرد گناه ما
بر جسم آنقدر که فزودیم همچو شمع
[...]
تا گشته است پای خم آرامگاه ما
گردیده است کوه بدخشان پناه ما
سنگین ز گرد کلفت دل بسکه گشته است
بر پای ما چو سلسله افتاده آه ما
تا آب تربیت نخورد از گداز دل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.