گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
قدسی مشهدی

دل خواست که برخیزد ازان کو، بتر افتاد

چون سرو ز گل پای کشید و به سر افتاد

چون آینه از لذت دیدار برآمد

چشمی که چو آیینه پریشان نظر افتاد

از عشوه ساقی چه خبر اهل خرد را

شد باخبر آنکس که ز خود بی‌خبر افتاد

بردند برون رخت شکیبایی بلبل

زان ره که صبا را به گلستان گذر افتاد

دیگر مژه بر هم نرسانید ز حیرت

چشمی که چو خورشید بر آن بام و در افتاد