گنجور

 
قطران تبریزی

دلا تا کی همی جوئی منی را

چه داری دوست هرزه دشمنی را

چرا جوئی وفا از بی وفائی

چه کوبی بیهده سرد آهنی را

ایا سوسن بناگوشی که داری

برشگ خویشتن هر سوسنی را

یکی زین برزن ناراه تر شو

که بر آتش نشانی برزنی را

دل من ارزنی عشق تو گوئی

چه سائی زیر گوئی ارزنی را

ببخشا ای پسر بر من ببخشا

مکش در عشق خیره چون منی را

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
منتسب به هر دو سخنور
رودکی

دلا‌ تا کی همی جویی منی را

چه داری دوستْ هرزه دشمنی را

قطران تبریزی

همین شعر » بیت ۱

دلا تا کی همی جوئی منی را

چه داری دوست هرزه دشمنی را

رودکی

دلا‌ تا کی همی جویی منی را

چه داری دوستْ هرزه دشمنی را

چرا جویی وفا از بی‌وفایی

چه کوبی بیهُده سرد آهنی را

اَیا سوسن بناگوشی که داری

[...]

نظامی

چگونه راست آید رهزنی را

که ریزد آبروی چون منی را

عطار

چه خواهی کرد دنیای دَنی را

سرای مَکر و جای دشمنی را

صفی علیشاه

بجا بگذاشتن حال سنی را

مقید گشتن احوال دنی را

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه