گنجور

 
قطران تبریزی

دلا تا کی همی جوئی منی را

چه داری دوست هرزه دشمنی را

چرا جوئی وفا از بی وفائی

چه کوبی بیهده سرد آهنی را

ایا سوسن بناگوشی که داری

برشگ خویشتن هر سوسنی را

یکی زین برزن ناراه تر شو

که بر آتش نشانی برزنی را

دل من ارزنی عشق تو گوئی

چه سائی زیر گوئی ارزنی را

ببخشا ای پسر بر من ببخشا

مکش در عشق خیره چون منی را

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode