ز حد گذشت حکایت ز قصه دوری
به شرح راست نیاید حدیث مهجوری
بیار، ساقی، ازان بادهای که در جامست
که جان ما به لب آمد ز رنج مخموری
طهارت دو جهان را اگر به دست آری
چو درد عشق نداری، هنوز مغروری
به غیر عشق خدا هر که راه میجوید
کمال علت او از کریست، یا کوری
بگو به شیخ که: بسیار ازین قبول ملاف
که ترک فرصت وقتست طوق مشهوری
اگر تو جرعهای از جام جم به دست آری
هزار قیصر و خاقان، هزار فغفوری
شراب کهنه چو خوردی، بگو ز سر قدم
که نیک دور بود شان مست و مستوری
به جان مستان، کین یک سخن ز من بستان:
غلام شاه عرب شو، اگر چه طیفوری
به قاسمی دو سه جام از کرم عطا فرمای
شراب ناب «اناالحق» ز جام منصوری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف رنجهای ناشی از دوری و عشق میپردازد. شاعر از ساقی میخواهد تا بادهای بیاورد تا از این رنج رهایی یابد. او به طهارت دو جهان اشاره میکند و میگوید که اگر درد عشق را نچشیده باشد، همچنان مغرور خواهد بود. همچنین، به سرنوشت افرادی که به غیر از عشق خدا مسیر دیگری را جستجو میکنند، اشاره میکند. متن توصیه میکند که فرصتها را ترک نکنند و بر اهمیت عشق و میگساری تأکید میکند. شاعر در نهایت به اهمیت شراب ناب و بادههای معنوی اشاره دارد و توصیهای به مستان میکند که در عشق و سبکی روحی غرق شوند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که وقتی داستان جدایی و دوری به جایی میرسد که فراتر از حد معقول است، دیگر نمیتوان آن را به شکل درست و واضح بیان کرد. به عبارت دیگر، احساسات و تجربیات عمیق ناشی از دوری و جدایی به گونهای هستند که گفتن آنها کار سادهای نیست و ممکن است نتوانیم به درستی آنها را توصیف کنیم.
هوش مصنوعی: ای ساقی، بادهای بیاور که در جام قرار دارد، چرا که به خاطر درد و رنج میخواهیم از این دنیا دل ببریم و جانمان به لب آمده است.
هوش مصنوعی: اگر بتوانی پاکی و زیبایی دو جهان را به دست بیاوری، اما در دل خود عشق را نداشته باشی، هنوز هم در خود تکبر و خودپسندی را داری.
هوش مصنوعی: هر کسی که به جز عشق خدا به دنبال هدف و کمالی باشد، حقیقتاً راهی نادرست را در پیش گرفته است و درواقع یا به دلیل نادانیاش در این راه گام برمیدارد یا چشمانش به حقیقت بسته است.
هوش مصنوعی: به شیخ بگو که: بسیاری از این پذیرش ملاف، ترک کردن فرصت است و این کار باعث شهرت میشود.
هوش مصنوعی: اگر تو یک قطره از علم و دانش بیکران را به دست آوری، میتوانی به مقام و قدرت هزاران پادشاه بزرگ و سلطنتهای عظیم دست پیدا کنی.
هوش مصنوعی: وقتی شراب کهنه نوشیدی، بگو که آغاز خوبی داشت و حالا خوشی و راز و رمزی وجود دارد.
هوش مصنوعی: برای جان دیوانگان، این یک حرف را از من بپذیر: به خدمت شاه عرب درآی، حتی اگر در این راه دشواری وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: در محیطی دلپذیر و با محبت، از لطف و کرم کسی دو یا سه جام شراب خالص را درخواست کن که این شراب به نوعی معرف حقیقت و اصالت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سماک قدرا، افلاک قدر تا، توئی آنک
به تیغ قادر بیچون قضای مقدوری
دماغ چرخ که پر بادکبر سلطنت است
به پیش امر تو تن در دهد به مأموری
سواد طره توقیع تو بر آتش رشک
[...]
بیا بیا که پشیمان شوی از این دوری
بیا به دعوت شیرین ما چه میشوری
حیات موج زنان گشته اندر این مجلس
خدای ناصر و هر سو شراب منصوری
به دست طره خوبان به جای دسته گل
[...]
تو در کمند نیفتادهای و معذوری
از آن به قوت بازوی خویش مغروری
گر آن که خرمن من سوخت با تو پردازد
میسرت نشود عاشقی و مستوری
بهشت روی من آن لعبت پری رخسار
[...]
خوش است دردِ جداییّ و داغِ مهجوری
اگر وصال میسّر شود پس از دوری
سوادِ ملکِ وجودم خراب کرد فراق
خرابکرده عشق و امیدِ معموری
بدان امید که روزی به گوشِ دوست رسد
[...]
بدین صفت که تویی در زمانه، معذوری
اگر به صورت زیبای خویش مغروری
دلم چو آینه صورت پرست شد، چه کنم؟
به هر طرف که نظر می کنم تو منظوری
به بلبلان برسانید تا نفس نزنید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.