گنجور

 
قاسم انوار

بجان آمد ز هجران جان مسکین

«اغثنی یاغیاث المستغیثین »

مکن تعبیر مستان طریقت

اگر شب شب روند از فرط تلوین

بصحرا دزد و در خانه برادر

بدان از ماجرای ابن یامین

اگر زلفین مشکین برفشاند

نماند کافری در چین و ماچین

تو باغ جان عاشق را ندیدی

بساتینست در صحن بساتین

شراب عاشقان از درد دردست

نه خمرارغوان، نی جام زرین

مراد از شاهد جان نور معنیست

چه جای لعبتان خطه چین؟

خوش آید زخم تیغش بر دل و جان

چو باد صبح دم بر برگ نسرین

ز هجران جان قاسم را نگه دار

بحق حرمت طاها و یاسین!

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode