ما را هوای باده نابست در درون
این خاطر از درونه ما کی شود برون؟
ساقی، بیار باده خوش رنگ خوش گوار
در جام لعل ریز بگل بانگ ارغنون
زان باده ای که عقل بدو چاره ساز شد
زان باده ای که عقل ازو گشت ذوفنون
زان باده ای که علم ازو سربلند شد
زان باده ای که جهل ازو گشت سرنگون
زان باده ای که اصل فنونست کار او
زان باده ای که جمله جنونست در جنون
گر عشق نیستی و غم عشق نیستی
در تنگنای دهر چه حاصل ز کاف و نون؟
قاسم، همیشه بنده فرمان عشق باش
همراه عشق شو، که فزونست در فزون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق و نوشیدن باده ناب اشاره دارد. شاعر از ساقی میخواهد که بادهای خوشرنگ و خوشگوار بیاورد که عقل و علم را از آن به دست آورده و جهل را سرنگون کرده است. او بر این باور است که اگر عشق و غم عشق وجود نداشته باشد، زندگی چه سودی خواهد داشت. در نهایت، توصیه میکند که همیشه تابع فرمان عشق باشیم و با عشق همراه شویم که در این راه، افزونتری وجود دارد.
هوش مصنوعی: دل ما به عشق شراب ناب شوق و شوق میزند، حالا ببینیم این احساس درون ما چه زمانی به بیرون میآید.
هوش مصنوعی: ای ساقی، بیا و شراب خوشرنگ و خوشطعم را در جامهای قرمز بریز و با صدای دلنواز خود شادیمان کن.
هوش مصنوعی: از آن بادهای که عقل را راهحلساز کرد، و آن بادهای که عقل را به انحراف کشاند.
هوش مصنوعی: از آن مینوشیدم که علم و دانش را بالا برد، و از آن مینوشیدم که جهل و نادانی را سرنگون ساخت.
هوش مصنوعی: از آن شرابی که مهارتها و فنون به دست اوست، و آن شرابی که تمام جنون و دیوانگی در آن نهفته است.
هوش مصنوعی: اگر عشق و غم آن وجود نداشته باشد، وجود در این دنیا چه فایدهای دارد؟ کاف و نون (که به معنی زندگی روزمره است) چه ارزشی در تنگناها و سختیهای زندگی خواهند داشت؟
هوش مصنوعی: قاسم، همیشه تابع و مطیع عشق باش و با آن همراهی کن، زیرا عشق در هر زمینهای بیشتر و بیشتر میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای مر تورا گرفته بت خوش زبان زبون،
تو خوش بدو سپرده دل مهربان ربون
اندر حریم می نکند جان تو قرار
تا ناوری دل از حرم دلبران برون
برگیر دل ز بلخ و بنه تن ز بهر دین
[...]
این کودکان تنگ قبای فراخ . . . ن
کردند . . . ایرو کیسه ما هر دو سرنگون
از بسکه . . . ایرو کیسه ما سیم و آب داد
نی سیم از آن برآیدنی آب ازین برون
آنجا که سیم بود، در او ماند باد پاک
[...]
اندیشه را به چون و چرا در بریز خون
کم کن براه ایزد بی چون «چرا و چون »
تا بر کنار حسن نشست ابرویت چو نون
دارم چو واو غرقه دلی در میان خون
خون دلم ز دیده برون شد ز آرزوت
آری ز دیده هر چه شد از دل شود برون
با مشکبار سلسله زلف پر خمت
[...]
ما را دلیست چو ساغر گرفته خون
چشمی چنان که شیشهٔ می گشته سرنگون
بنشسته است نقش تو چون در خیال من
از زلف همچو جیم و خم ابرویِ چو نون
گر آه دل چو تیشهٔ فرهاد برکشم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.