ساقی جان، لطف فرما کاسه دردی بمن
سالها بگذشت و دارد دل هوای درد دن
بر سر خاکم پس از صد سال اگر نامت برند
آتش آهم بسوزاند همه گور و کفن
ای که می پرسی: نشان عاشقان راه چیست؟
ساختن در سوختن، با سوختن در ساختن
گر همی خواهی که ره را طی کنی از خود ببر
زانکه در این راه نشاید شد بوصف ما و من
گر تو مجنونی نشان عاشقان را باز دان :
درد لیلی را میان جان شیرین یافتن
نیک مشتاقم، بیا، ساقی، مرا جامی بده
مطرب جان، در حسینی یک زمان راهی بزن
عاشقان در رقص عرفان جمله جان می پرورند
ای فقیه، آخر تو هم جان پرور اینجا، جان مکن
آشکار او نهان محبوب جان و دل شود
هر که سودای تو دارد در خفا و در علن
مصلحت بود این که قاسم بهر تحصیل کمال
ناگهان از چاه جان افتاد اندر چاه تن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تمایلات عمیق عاشقانه و جستجو برای کمال اشاره دارد. شاعر از ساقی میخواهد که به او جامی از درد بدهد، چرا که سالهاست دلی پر از خواست و آرزو دارد. او به یاد عاشقان و سختیهای آنها اشاره میکند و بر این نکته تأکید میکند که در این راه باید از خودگذشتگی کرد. شاعر همچنین از رقص و سرور عاشقان در عرفان سخن میگوید و هر که در جستجوی محبت الهی است، باید در علن و خفا به آن عشق ورزد. در نهایت، او به قاسم اشاره میکند که در جستجوی کمال، به چاه تن افتاده و به ابعاد واقعی وجود خود پی میبرد.
هوش مصنوعی: ای ساقی عزیز، لطفاً کمی به من نیکی کن و کاسهای از اندوهی که سالهاست بر من گذشته، به من بده. هنوز هم دلم تشنهی تجربهی آن درد است.
هوش مصنوعی: اگر پس از صد سال بر سر قبرم نامت را بیاورند، آتش عواطف و درد دلم همه چیز را در آتش میسوزاند و حتی تابوت و کفنم را نیز از بین میبرد.
هوش مصنوعی: اگر میپرسید که نشانه عاشقان در مسیر عشق چیست، باید بگویم این است که آنها همواره در حال ساختن و سوختن هستند؛ یعنی در عشق همواره دورانی از ساختن و زیستن را تجربه میکنند، در حالی که همزمان درد و رنج آن عشق را نیز تحمل میکنند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی در این مسیر قدم برداری، باید از خودخواهی و منیت خود فاصله بگیری، چرا که در این راه، نمیتوان با وصف «من» و «ما» پیش رفت.
هوش مصنوعی: اگر تو مجنون هستی، نشان عاشقان را بشناس: پیدا کردن درد لیلی را در میان جان شیرین. یعنی اگر عاشق واقعی هستی، باید نشان عاشقان را بشناسی و بدانی که چطور میتوان درد و رنج حاصل از عشق را در وجود خود احساس کرد، حتی اگر آن عشق دردآور باشد.
هوش مصنوعی: من بسیار مشتاقم، ای ساقی! به من جامی بده. ای مطربِ جان، در مجالس حسینی یک بار نوایی سر بده.
هوش مصنوعی: عاشقان در حال تماشای حقیقت و شناخت الهی هستند و تمام وجودشان را در این مسیر صرف میکنند. ای فقیه، تو هم میتوانی در اینجا به پرورش جان و روح بپردازی، پس چرا از این راه دور میشوی؟
هوش مصنوعی: هر کسی که به عشق تو فکر میکند، چه در پنهانی و چه در ظاهر، در دل و جانش تو را به روشنی و روشنی دارد.
هوش مصنوعی: قاسم برای دستیابی به کمال و رشد خود، ناگهان از دنیای روح خارج شد و در دنیای مادی گرفتار شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاه گیتی خسرو لشکرکش لشکرشکن
سایهٔ یزدان شه کشور ده کشورسِتان
ای دننده همچو دن کرده رخان از خون دن
خون دن خونت بخواهد ریخت گرد دن مدن
همچو نخچیران دنیدی، سوی دانش دن کنون
نیک دان باید همیت اکنون شدن ای نیک دن
راه زد بر تو جهان و برد فر و زیب تو
[...]
سوسن و سنبل نمود از زلف و عارض یار من
سنبلی بس با بلا و سوسنی بس با فتن
سوسن از سیم پلید و سنبل از مشک سیاه
در پلیدی صد ملاحت ، در سیاهی صدشکن
نوروزیب از روی و قد او همی خواهند دام
[...]
ای نهاده بر میان فرق جان خویشتن
جسم ما زنده به جان و جان تو زنده به تن
هر زمان روح تو لختی از بدن کمتر کند
گویی اندر روح تو مضمر همیگردد بدن
گر نیی کوکب، چرا پیدا نگردی جز به شب
[...]
ای سهی سرو روان از تو بهشت آئین چمن
روی تو ماهست و گرد ماه از انجم انجمن
مشک داری بر شقایق ورد داری بر عقیق
سرو داری بر گل و شمشاد داری بر سمن
از نسیم زلف تو همچون شمن گردد صنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.