سامان عیش نیست درین دار پر فتن
ساقی، بیار باده مستان ذوالمنن
عشقست مونس دل و جان هر کجا که هست
در وقت جان سپردن و در گور و در کفن
صافی کشان صاف درین ره مطرفند
ما و شرابخانه و ساقی و درد دن
آن ساعتی که پیر مغان درد می کشد
با او جنس صاف حرامست دم زدن
دل طالب وصال تو پنهان و آشکار
جان عاشق جمال تو در سر و در علن
همراه عشق باش، که آب حیات اوست
همراز عشق شو، که مشاریست مؤتمن
چندان شراب ریخت که مست ابد شدیم
با دوست فارغیم ز اوصاف ما و من
نومید کل مباش، گر آن یار دلفریب
در وعده وصال کند ذکر لا و لن
با قاسمی حکایت حیرت ز حد گذشت
کان ماه دلفروز در آمد در انجمن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به موضوعات عشق و زندگی میپردازد. او به حالت بیثمری زندگی اشاره کرده و از ساقی میخواهد تا شراب بیاورد تا از مستان لذت ببرند. عشق را منبع آرامش دل و جان میداند و بر این باور است که عشق باید در هر حالی در دل انسان وجود داشته باشد، حتی در لحظات مرگ. شاعر به اهمیت پیوستگی با عشق و زندگی سرشار از عشق اشاره کرده و میگوید که باید از خود گذشته و به وصال محبوب فکر کرد. او تأکید میکند که در آغوش عشق، انسان میتواند شاداب و سرمست باشد و از خصوصیات دنیوی رها شود. در نهایت با اشاره به محبوبی دلبری، از حالتی حیرتآور در عشق سخن میگوید.
هوش مصنوعی: زندگی در این سرای پر از تزویر و فریب سامان ندارد، ای ساقی، شراب مستانهای را بیاور که تو از نعمتهای الهی برخورداری.
هوش مصنوعی: عشق همیشه همراه دل و جان ماست، چه زمانی که داریم جان میدهیم، چه در زیر خاک و چه در لابهلای کفن.
هوش مصنوعی: ما در این مسیر صاف و روشن با هم در حال حرکت هستیم، در حالی که در کنار هم به شرابخانه و ساقی و دردهای دنیا میپردازیم.
هوش مصنوعی: زمانی که پیر مغان در حال تحمل رنج و درد است، صحبت کردن درباره چیزهای ناپاک و آلوده نادرست است.
هوش مصنوعی: دل من به شدت خواهان وصال توست، بهطوری که این خواسته هم به شکل پنهانی و هم به وضوح مشخص است. جان عاشق، زیبایی تو را در درون و در ظاهر خویش احساس میکند.
هوش مصنوعی: با عشق همراه باش، زیرا او زندگیبخش است. با عشق همراز و همدل شو، چرا که او از رازهای زندگی باخبر است و به تو اعتماد دارد.
هوش مصنوعی: ما آنقدر از شراب نوشیدیم که به حالت همیشگی مست درآمدیم و با دوست خود، دیگر به ویژگیهای خود و دیگران فکر نمیکنیم.
هوش مصنوعی: هرگز ناامید نشو، حتی اگر آن محبوب دلربا در وعدهی وصال، از کلمات «هرگز» و «نمیشود» سخن بگوید.
هوش مصنوعی: حکایت قاسمی نشاندهندهی حیرت و شگفتی است که از حد گذشته، زیرا آن ماه زیبای دلفریب به جمع حاضر آمده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفتم گلست یا سمنست آن رخ و ذقن
گفتا یکی شکفته گلست و یکی سمن
گفتم در آن دو زلف شکن بیش یا گره
گفتایکی همه گره است و یکی شکن
گفتم چه چیز باشد زلفت در آن رخت
[...]
کردم تهی دو دیده بر او من چنانک رسم
تا شد ز اشکم آن ز می خشک چون لژن
من کرده پیش جوزا، وز پس نبات نعش
اینهم چو باد بیزن و آنهم چو با بزن
ای گلبن روان و روان را بجای تن
پیش آر جام و تازه کن از راح روح من
زان می که رنگ و بوی تقاضا کند ازو
د رکوهسار لاله و در باغ یاسمن
خمری که مشک خفته و بیدار در دو حال
[...]
زیرا که نیست از گل و از یاسمن کمی
تا کم شدهست آفت سرما ز گلستان
تا باد ماه آبان بگذشت در چمن
شد زرد و پر ز گرد به اندر چمن چو من
چون تخته های زرین بر نیلگون پرند
برگ چنار ریخته از باد در چمن
بر شاخ نار نار کفیده نگاه کن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.