گنجور

 
قاسم انوار

دوش آن مه دو هفته من با هزار فن

آمد بمیل صحبت مستان ذوالمنن

عیاش و سرفراز و جهان سوز و جامه چاک

طناز و ترکتاز و دل افروز و پر فتن

پرناز و بی نیاز و معربد، عجب عجب!

سرمست و پای کوب و غزل خوان و غمزه زن

از ناز کج نهاده کله را و جنگ جوی

دشنه بکف گرفته و تشنه بخون من

گفتا: برو بکوی سلامت، که غافلی

از ذوق جام باده مستان و درددن

ای مقتدای شهر، که محروم و غافلی

از دولت مساعد رسوای انجمن

اوصاف حسن تست غزلهای بلبلان

حیران آن جمال گل و لاله در چمن

ذرات کون رو بتو دارد بهر طریق

مستان جام تست: اگر یخشی، گر یمن

قاسم شکست شیشه تقوی و ننگ و نام

از اقتضای زلف چلیپای پرشکن

 
 
 
فرخی سیستانی

گفتم گلست یا سمنست آن رخ و ذقن

گفتا یکی شکفته گلست و یکی سمن

گفتم در آن دو زلف شکن بیش یا گره

گفتایکی همه گره است و یکی شکن

گفتم چه چیز باشد زلفت در آن رخت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
عسجدی

کردم تهی دو دیده بر او من چنانک رسم

تا شد ز اشکم آن ز می خشک چون لژن

من کرده پیش جوزا، وز پس نبات نعش

اینهم چو باد بیزن و آنهم چو با بزن

ازرقی هروی

ای گلبن روان و روان را بجای تن

پیش آر جام و تازه کن از راح روح من

زان می که رنگ و بوی تقاضا کند ازو

د رکوهسار لاله و در باغ یاسمن

خمری که مشک خفته و بیدار در دو حال

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ازرقی هروی
قطران تبریزی

تا باد ماه آبان بگذشت در چمن

شد زرد و پر ز گرد به اندر چمن چو من

چون تخته های زرین بر نیلگون پرند

برگ چنار ریخته از باد در چمن

بر شاخ نار نار کفیده نگاه کن

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه