گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
قاسم انوار

شب، همه شب به هوای تو چنین مست خراب

بانگ عشق تو بگوشم رسد از چنگ و رباب

نفسی بیش نماندست ز بیمار غمت

آخر، ای یار گرامی، نفسی اندر یاب

ما که سودای تو داریم نگوییم ز زهد

نکند بلبل شوریده دل آهنگ غراب

خانه آب و گل خویش چه معمور کنیم؟

کعبه جان و دل ما چو خرابست و یباب

این چه رسمست که بر روی نقاب اندازی؟

چهره بگشا و برانداز ره و رسم و نقاب

تا یقین تو باخلاص مقارن نشود

قشر باشی بر مستان حقیقت، نه لباب

قاسم از صحبت جهال کناری یابد

که ندانند بد از نیک و خطا را ز صواب