خیالست این که: من بی یار باشم
محالست این که: بی دلدار باشم
نباشم یک زمان از یار خالی
اگر در جنت، ار در نار باشم
دمی کان دم جمال یار بینم
ز عمر خویش برخوردار باشم
ندانم قبله ای جز روی آن یار
اگر در کعبه و خمار باشم
چو فیضی نیست جان را در دو عالم
چه قید که گل فخار باشم؟
من آن دم از جهان آزاد گردم
که صید واحد قهار باشم
ز گستاخی که قاسم کرد در عشق
ز شب تا روز در زنهار باشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من از بخت نکو نه خوار باشم
چو در کار بداو یار باشم
قصاص شرع دان تا یار باشم
ز سرّ عشق برخوردار باشم
چنین تا چند از غم زار باشم
بدینسان روی بر دیوار باشم
چرا درفارس خوار وزار باشم
روم جائی که تا سالار باشم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.