ای دوای درد بیماران، سلام علیکم
ای شفای راحت هر جان، سلام علیکم
پیش چشم مست مخمور تو سر بنهاده اند
جمله مستان جمله هشیاران، سلام علیکم
در ره وصل تو کردم قطع دریاهای ژرف
ای وصالت بحر بی پایان، سلام علیکم
پیش روی و زلف تو روشن کنم هر ساعتی
طور کفر وشیوه ایمان، سلام علیکم
گاه گاه از عین احسان لطف تو گوید مرا:
ای اسیر محنت هجران، سلام علیکم
بر اسیران سر کویت سلامی می کنم
گاه بر بوذر، گهی سلمان، سلام علیکم
قاسمی هر لحظه می گوید بآواز بلند:
هم تویی جان، هم تویی جان، سلام علیکم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به معشوق خود سلام میفرستد و او را به عنوان درمان دردها و شفای جانها معرفی میکند. او میگوید که در برابر زیباییهای معشوق، همه از حال و هوای مستی و هشیاری در آمدهاند. شاعر برای رسیدن به وصال معشوق، تلاشهای زیادی کرده و عشق او را در عمق دریاها جستجو کرده است. شاعر هر لحظه به یاد معشوق است و در نهایت او را منبع محبت و خیر میداند. در این سلامها، شاعر هم احساس محنت دوری را دارد و هم امید به وصال را در دل میپروراند.
هوش مصنوعی: سلام بر تو ای درماندهنده دردهای بیماران، سلام بر تو ای شفای آرامشبخش هر زندگی.
هوش مصنوعی: پیش چشم تو که در حال نشئه هستی، همهی مستها و هوشیارها، سر به تعظیم فرود آوردهاند و به تو سلام میکنند.
هوش مصنوعی: در راه رسیدن به تو، از عمق دریاهای بزرگ گذشتم. ای وصال تو مانند دریا بیپایان است، سلام بر تو.
هوش مصنوعی: هر لحظه میخواهم زلف تو را روشن کنم و با زیباییاش، بین عقاید مختلفی که دارم، سلامی به تو بگویم.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات از چشمه لطف تو، مرا به یاد میآوری و میگویی: ای گرفتار درد جدایی، سلام بر تو!
هوش مصنوعی: من به اسیران در کوچههای تو سلام میفرستم؛ گاهی به بوذر و گاهی به سلمان، درود بر شما.
هوش مصنوعی: قاسمی هر لحظه با صدای بلند میگوید: تو همان جان من هستی، تو همان جان من هستی، سلام بر تو.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.