گنجور

 
قاسم انوار

چه بود قصه لیلی درین نشیمن خاک؟

چه بود حالت مجنون رند دامن چاک؟

خدای داند احوال جنس موجودات

«الهی، انت الهی و لا اله سواک »!

شراب ناب ز جام جمال لیلی خورد

زهی شراب مصفا! زهی پیاله پاک!

جهان مظاهر حسن خداست، عز و جل

بپیش چشم خدا بین عارف چالاک

ولی بمظهر انسان، که مظهر خاصست

قیاس مظهر دیگر مکن، بگو: حاشاک!

میان ملک و ملک جوهری چو انسان نیست

هزار بار طلب کردم از سمک بسماک

کمال علت غاییست، قاسمی، انسان

اگر دلیل طلب می کنی بخوان «لو لاک »

 
 
 
عنصری

به مستحقان ندهی هرآنچه داری و باز

دهی به معجر و دستار سبزک و سیماک

سوزنی سمرقندی

بجان پاک تو ای خواجه احمد شباک

که همچو جان توام بانو پاک از دل پاک

سر من آنجا باشد که خاک پای تو است

وگرچه سر ز شرف برگذارم از افلاک

بچشم من تو چنانی که توتیا شمرند

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

بذروه ملکوت آی ازین نشیمن خاک

که نیست لایق تخت ملوک تحت مغاک

بخاک بازده این خاک و سوی علو گرای

که جان پاک سزا نیست جز بعالم پاک

تو شاه تخت وجودی چه جای تست اینجا

[...]

عراقی

بیا، که خانهٔ دل پاک کردم از خاشاک

درین خرابه تو خود کی قدم نهی؟ حاشاک

به لطف صید کنی صدهزار دل هر دم

ولی نگاه نداری تو خود دل غمناک

کدام دل که به خون در نمی‌کشد دامن؟

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از عراقی
سعدی

کسی که لطف کند با تو خاک پایش باش

وگر ستیزه برد در دو چشمش آکن خاک

سخن به لطف و کرم با درشتخوی مگوی

که زنگ خورده نگردد به نرم سوهان پاک

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه