گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
سوزنی سمرقندی

بجان پاک تو ای خواجه احمد شباک

که همچو جان توام بانو پاک از دل پاک

سر من آنجا باشد که خاک پای تو است

وگرچه سر ز شرف برگذارم از افلاک

بچشم من تو چنانی که توتیا شمرند

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

بذروه ملکوت آی ازین نشیمن خاک

که نیست لایق تخت ملوک تحت مغاک

بخاک بازده این خاک و سوی علو گرای

که جان پاک سزا نیست جز بعالم پاک

تو شاه تخت وجودی چه جای تست اینجا

[...]

عراقی

بیا، که خانهٔ دل پاک کردم از خاشاک

درین خرابه تو خود کی قدم نهی؟ حاشاک

به لطف صید کنی صدهزار دل هر دم

ولی نگاه نداری تو خود دل غمناک

کدام دل که به خون در نمی‌کشد دامن؟

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از عراقی
سعدی

کسی که لطف کند با تو خاک پایش باش

وگر ستیزه برد در دو چشمش آکن خاک

سخن به لطف و کرم با درشتخوی مگوی

که زنگ خورده نگردد به نرم سوهان پاک

خواجوی کرمانی

زهی شکوه تو در چشم اختران زده خاک

مهابت تو گریبان آسمان زده چاک

زمانه تیغ ترا خوانده آب آتشناک

رسیده خاک جنابت ز قدر بر افلاک

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه