گنجور

 
قاسم انوار

آب حیوان،که سکندر طلبش میفرمود

روزی جان خضر گشت و خضر شد خشنود

آب حیوان چه بود؟زنده جاوید شدن

بشنو،ای خواجه،که در عین شهودی مشهود

در ازل سابقه عشق «قسمنا» گفتند

«عونناالله » خداوند کریمست و ودود

دل ما شیفته حسن جهانگیر تو شد

تاجهان هست و جهاندار جهان خواهد بود

من که از بودن و نابود فراغت دارم

پیش ما قصه مگویید ازین بود و نبود

چون یقین گشت ترا طالب ومطلوب یکیست

طلب اینجابسر آمد، طرق اینجا مسدود

قاسمی از سر عالم بهوایت برخاست

علم الله کزین جمله تو بودی مقصود

 
 
 
عراقی

به خرابات شدم دوش مرا بار نبود

می‌زدم نعره و فریاد ز من کس نشنود

یا نبد هیچ کس از باده‌فروشان بیدار

یا خود از هیچ کسی هیچ کسم در نگشود

چون که یک نیم ز شب یا کم یا بیش برفت

[...]

مولانا

واقف سرمد تا مدرسه عشق گشود

فرقیی مشکل چون عاشق و معشوق نبود

جز قیاس و دوران هست طرق لیک شدست

بر اولوالفقه و طبیب و متنجم مسدود

اندر این صورت و آن صورت بس فکرت تیز

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
سعدی

شرف نفس به جود است و کرامت به سجود

هر که این هر دو ندارد عدمش به که وجود

ای که در نعمت و نازی به جهان غره مباش

که محال است در این مرحله امکان خلود

وی که در شدت فقری و پریشانی حال

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
ابن یمین

آسمان قدر وزیرا چو تو بر روی زمین

تا زمان هست نبودست و بزرگی نبود

شاه ملک کرمی در بر خود فرزین وار

جای دادی و پسندد ز تو هرکس شنود

بنده بر رقعه اخلاص چو رخ راست رواست

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
سیف فرغانی

هرکه همچون من و تو از عدم آمد بوجود

همه دانند که از بهر سجود آمد وجود

تا بسی محنت خدمت نکشد همچو ایاز

مرد همکاسه نعمت نشود با محمود

هرکه مانند خضر آب حیات دین یافت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه