گنجور

 
قاسم انوار

ای عشق توام در دو جهان مقصد و مقصود

در طور عدم گشتن من وصل تو موجود

بنمود بعشاق جهان سکه مهرت

سیماب سرشک مژه بر روی زر اندود

سازم همه در مجلس غمهای تو چون چنگ

سوزم همه بر آتش سودای تو چون عود

اقفال زر اندود ز ابواب سعادت

کس جز بمفاتیح هدایات تو نگشود

آخر نظری کن بدل غمزده یکبار

کاندر غم هجران تو یک باره بفرسود

نی نی،چو ترا بر دل من هجر مرا دست

با هجر تو دلشادم و با درد تو خشنود

چون شد بتقاضای تو راضی دل قاسم

سودش همه خسران شد و خسران همگی سود

 
 
 
منوچهری

سلطان معظم ملک عادل مسعود

کمتر ادبش حلم و فروتر هنرش جود

از گوهر محمود و به از گوهر محمود

چونانکه به از عود بود نایرهٔ عود

قطران تبریزی

دیر آمدن شاه برآورد ز من دود

گر دیرتر آید برود جان و تنم زود

از بسکه همی دارم در سینه غم شاه

خون دل ریشم زره دیده بپالود

با پشت خم آگینم و با کام سم آگین

[...]

عطار

ای کوی توام مقصد و ای روی تو مقصود

وی آتش عشق تو دلم سوخته چون عود

چه باک اگرم عقل و دل و جان بنماند

گو هیچ ممان زانکه تویی زین همه مقصود

در عشق تو جانم که وجود و عدمش نیست

[...]

کمال خجندی

ای آتش سودای توأم سوخته چون عود

کس را نه بر آید ز تمنای تو مقصود

خوبان جهان جمله گدایند و تو سلطان

شاهانه زمان جمله ایازند و تو محمود

گفتم که به کامی رسم از وصل تو لیکن

[...]

قاسم انوار

دل آینه صورت و معنیست عجب بود

کان شاهدما روی درین آینه ننمود

نه نه، چو صفا نبود هرگز ننماید

در آینه جان صفت شاهد و مشهود

در راه تو عشاق سر از پای ندانند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قاسم انوار
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه