به جرم عشق تو گر میزنند بر دارم
گمان مبرکه ز عشق تو دست بردارم
مگوکه جان مرا با تو آشنایی نیست
که با وجود تو از هرکه هست بیزارم
از آن سبب که زبان راز دل نمیداند
حدیث عشق ترا بر زبان نمیآرم
مرا دلیل بس این درگشاد و بست جهان
که رخ گشودی و بستی زبان گفتارم
صمدپرست نخواهد صنم من آن شمنم
که پیش چون تو صنم صورتی گرفتارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و فراق میگوید. او به شدت نسبت به معشوقش وابسته است و حتی اگر بخواهد جانش را فدای عشق او کند، باز هم دست از عشق برنداشته و نمیتواند ارتباطش را با او قطع کند. شاعر همچنین بیان میکند که عشقش را نمیتواند به زبان بیاورد، زیرا زبان او قادر به بیان راز دلش نیست. در نهایت، او به زیبایی معشوقش اشاره میکند و میگوید که هیچ معبود دیگری برایش قابل قبول نیست و همواره در فکر اوست.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر عشق تو مرا به دار بزنند، نبايد فکر کنی که از عشق تو دست بردارم.
هوش مصنوعی: نگو که من با تو آشنایی ندارم، چون به خاطر تو از هر کسی که هست متنفرم.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه زبان قادر به بیان عمق احساسات من نیست، نمیتوانم عشق تو را با کلمات بیان کنم.
هوش مصنوعی: دلیل روشنی برای تغییرات زندگیام دارم؛ این که تو با لبخندت روشنایی به زندگیام بخشیدی و در عین حال، با سکوتت مرا به فکر واداشتی.
هوش مصنوعی: من معبودی جز تو نمیپرستم و تو را مثل یک پرستشگر میپرستم، زیرا به خاطر زیباییات دچار شیدایی و اسارت شدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ایا بفضل و کرم یاد کرده از کارم
زیاد کرد تو بسیار شکرها دارم
خصایل تو سزاوار مدحتند همه
بجلوه کردن آن من رهی سزاوارم
چنان کنم بسعادت که تا کم از یکسال
[...]
نظامی ارچه نمرد است مرده انگارم
به نظم مرثیتش حق طبع بگذارم
چه گر نمیرد و آنگاه مرثیت گویم
چو نشنود که چه گویم چه سود گفتارم
لطیف مرثیتی پیش او فرو گویم
[...]
خدایگانا سالی مقیم بنشستم
به بوی آنکه مگر به شود ز تو کارم
همی نیاید نقشی به خیره چه خروشم
همی نگردد کارم نفیر چون دارم
نه ماه دولتم از چرخ میدهد نورم
[...]
از آن قبل که سر عالم بقا دارم
بدین سرای فنا سر فرو نمیآرم
نشاط من همه زی آشیان نه فلک است
اگرچه در قفس پنج حس گرفتارم
نه آن کسم که درین دامگاه دیو و ستور
[...]
نیَم ز کار تو فارغ، همیشه در کارم
که لحظه لحظه تو را من عزیزتر دارم
به ذات پاک من و آفتاب سلطنتم
که من تو را نگذارم، به لطف بردارم
رخ تو را ز شعاعات خویش نور دهم
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.