در دل باختلاط کسانم هوس نماند
یا بهر اختلاط درین دور کس نماند
بی داد بین کزین شکرستان دلفریب
طوطی رمید گرد شکر جز مگس نماند
بر باد رفت نرگس و نسرین این چمن
در عرصه مشاهده جز خار و خس نماند
چون نی درون سینه گره بست درد دل
پیش که دل کنیم تهی هم نفس نماند
از بزم ما کشید قدم شاهد مراد
بر آرزوی دیده و دل دسترس نماند
دل را بجان رساند غم تنگنای دهر
این مرغ را تحمل قید نفس نماند
برداشتم هوس چو فضولی ز هر چه هست
غیر از وصال دوست مرا ملتمس نماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای مرغ جان طلب کن ازین آتشین قفس
راه برون شدن که تو را هم قفس نماند
زان دوستان خاصی که دیدید در دیار
دردا که در دیار وفا هیچ کس نماند
یاران نازنین همه رفتند و هیچ یک
[...]
مشنو که بی تو ناله زارم هوس نماند
پر شد جهان ز ناله مجال نفس نماند
کس یک نظر ندید ترا کز تو چون گذشت
او را ز حسرت تو نظر باز پس نماند
تا بر سمند ناز بخوبی بر آمدی
[...]
زین العباد ماند و کسش همنفس نماند
در خیمه غیر پردگیان هیچ کس نماند
در سینه ای که عشق درآمد هوس نماند
در وادی یی که آتشی افتاد خس نماند
در سینه بود با تو نفس رشک داشتم
چندان کشیدم آه که دیگر نفس نماند
از هر طرف که می نگرم در مقابلی
[...]
رفتند اهل جود در ایام کس نماند
در بزم روزگار به غیر از مگس نماند
زد قفل باغبان به در باغ آرزو
ما را دگر به شاخ هوس دسترس نماند
رفت از دماغ گوشه نشینان حضور قلب
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.