گنجور

 
کلیم

دیده را کردی سفید، از انتظار ما مپرس

صبح ما را دیدی، از شب‌های تار ما مپرس

آن‌چه می‌افتد به دام ما به غیر از رخنه نیست

طالع رم‌کرده بنگر از شکار ما مپرس

دین و دنیاباز و عالم‌سوز و سامان‌دشمنیم

زهره را می‌بازی، از خَصل قمار ما مپرس

خوارتر از شیشهٔ خالی به بزم باده‌ایم

عزتی گر بود رفت، از اعتبار ما مپرس

ما نمی‌گوییم کز هر کس چه‌ها برداشتیم

بردباریها ببین، اما ز بار ما مپرس

ما نه از رُستای عقلیم و نه از شهر جنون

بی‌وطن چون گردبادیم از دیار ما مپرس

می‌دهد طغیان اشک ما خبر از شور عشق

گل به دامن بنگر و از خارخار ما مپرس

با وجود خاک پایش توتیا دیدن نداشت

از عرق‌ریزی چشم شرمسار ما مپرس

با گلشن گر زینت رنگست از بو مفلس است

ای کلیم از برگ و سامان بهار ما مپرس

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
نظیری نیشابوری

ما به دل شادیم از باغ و بهار ما مپرس

در جهان عشق زادیم از دیار ما مپرس

دوش در یک بزم با او تا سحر می خورده ایم

نرگس مخمور او بین وز خمار ما مپرس

هر شکایت بود از فرقت به خلوت گفته شد

[...]

صائب تبریزی

هیچ کار از ما نمی آید ز کار ما مپرس

رفته ایم از خویش بیرون از دیار ما مپرس

کوه تمکین حبابیم از شکیب مامگوی

جلوه موج سرابیم از قرار ما مپرس

بید مجنونیم برگ ما زبان خامشی است

[...]

طغرای مشهدی

سرنوشتی غیر بی برگی ندارد نخل ما

تخته مشق خزانیم، از بهار ما مپرس

قسمت دنیی و عقبی، پشت و روی کار ماست

روی کار ما ببین، از پشت کار ما مپرس

فیاض لاهیجی

عاشق یاریم اما نام یار ما مپرس

بی‌نصیبان دیاریم از دیار ما مپرس

بحر مالامال دردیم و ز ساحل بی‌نصیب

ما که پا تا سر میانیم از کنار ما مپرس

عشق ما را خاک کرد و خاک ما بر باد داد

[...]

قصاب کاشانی

غرقه دریای عشقیم از کنار ما مپرس

خانه بر دوشیم چون موج از دیار ما مپرس

نخل سروستان تصویریم بر از ما مخواه

خار خشک بوستانیم از بهار ما مپرس

ما و زلف او به یک طالع ز مادر زاده‌ایم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه