گنجور

 
بابافغانی

که برفروخت به می چهر آفتاب مرا

که ساخت تیز بر آتش دل کباب مرا

شبی که مست به کاشانه‌ام فرود آید

فرشته رشک برد مجلس شراب مرا

نمی‌شود مژه‌ام گرم از آن سبب که به ناز

گشاد نرگس مخمور و بست خواب مرا

شهی که می‌کند از سایهٔ همای گریز

چه التفات کند منزل خراب مرا

برون خرام به پیراهن کتان امشب

که آنچنان اثری نیست ماهتاب مرا

سرم برید و زد آتش چنان که محو شدم

نخواست سگ که خورد نیز خون ناب مرا

ز من گذشت و ز دشمن پیاله خواست دریغ!

که تشنه بودم و نخورد از غرور آب مرا

شکسته دل چو فغانی تلخکام شدم

که پشت دست زدی شکّر و گلاب مرا

 
 
 
جدول قرآن کریم
مجد همگر

خیال روی تو یکباره برد خواب مرا

درنگ وصل تو افکند در شتاب مرا

متاب روی ز من دلبرا و زلف متاب

که تاب زلف تو در تب فکند تاب مرا

اگر بر تو دهد میوه بهشت چرا

[...]

سلمان ساوجی

خیال نرگس مستت، ببست خوابم را

کمند طره شستت، ببرد تابم را

چو ذره مضطربم، سایه بر سر اندازم

دمی قرار ده، آشوب و اضطرابم را

نه جای توست دلم؟ با لبت بگو آخر

[...]

قدسی مشهدی

خوشم به درد مکن ای دوا عذاب را

مکن مکن که عمارت کند خراب مرا

چه آتشی تو نمی‌دانم ای بهشتی روی

که ذوق گریه عشق تو کرد آب مرا

هجوم گریه نمی‌دانم اینقدر دانم

[...]

ابوالحسن فراهانی

ز گریه منع مکن دیده پر آب مرا

که برطرف کنی از کشتن اضطراب مرا

مرا بسوز پس از کشتنم که سیمابم

مگر به آب دهد کلبه خراب مرا

شکفته دیدم گل های داغ و دانستم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه