گنجور

 
بابافغانی

در دل نشانم هر نفس خار تو، در گلزارها

شاید که روزی بردمد شاخ گلی زین خارها

شد خشت کویت لاله گون گلها دمید از خاک و خون

سرها زده اهل جنون هر گوشه بر دیوارها

افگنده چنگ از ضعف تن شوری عجب در انجمن

گویا شرار آه من پیچیده شد بر تارها

ای از تو خوبان تنگدل، گلها زرویت منفعل

بیرون زنقش آب و گل حسن ترا بازارها

کار بتان عشوه گر بازی نماید سر بسر

آنجا که بر اهل نظر حسنت نماید کارها

زانروی چون برگ سمن گلهای نو در انجمن

آب لطافت در سخن با آتش رخسارها

چون از بیاض سیمگون نقش خطت آید برون

سازند تعویذ جنون صورتگران طومارها

از لعلت ای کان نمک عیسی دمانرا یک بیک

پیوسته تسبیح ملک در حلقه ی زنارها

شمعی تو در هر محفلی ناری تو در هر منزلی

یکبار سوزد هر دلی، مسکین فغانی بارها

سوزد فغانی هر نفس از شعله ی داغ هوس

نالان چو بلبل در قفس دارد زگل آزارها

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
امیرخسرو دهلوی

ای بی تو گلهای چمن شسته به خون رخسارها

خار است بی رخسار تو در دیده گلزارها

شد پوستم بر استخوان چون چنگ خشک و از فغان

رگها نگر اینک بر آن افتاده همچون تارها

تا آفتاب و روی مه دیدند آن زلف سیه

[...]

حسین خوارزمی

ای آنکه جانم سوختی با داغ محنت بارها

دارم من آشفته دل با سوز عشقت کارها

گرچه میان آتشم با داغ درد تو خوشم

عاقل اگرچه میکند بر حال من انکارها

با یادت ای پیمان گسل خالی شد از اغیار دل

[...]

جامی

از خارخار عشق تو در سینه دارم خارها

هر دم شکفته بر رخم زان خارها گلزارها

از بس فغان و شیونم چنگی ست خم گشته تنم

اشک آمده تا دامنم از هر مژه چون تارها

ره جانب بستان فکن کز شوق تو گل در چمن

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جامی
امیرعلیشیر نوایی

ای از بهار حسن تو بر چهره‌ام گلزارها

در سینه زان گلزارها دارم خلیده خارها

از نیش هجرش متصل کو رشته جانم گسل

چون دوخت نتوان چاک دل زان سوزن و زین تارها

در کلبه غم گر برم آیی نیابی پیکرم

[...]

اهلی شیرازی

ای بی‌تو از خون بسته گل مژگان من بر خارها

خار است دور از روی تو در چشم من گلزارها

هرچند کز آب بقا باشد خضر دور از فنا

بیند شهیدان تو را میرد ز حسرت بارها

خوش پای داری آنچنان کز دیدن آن ناتوان

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه