نه هوای باغ سازد نه کنار کشت ما را
تو به هر کجا که باشی بود آن بهشت ما را
ندهند ره به کویت چه کنم چرا نسوزم
همه گل برند و بر سر بزنند خشت ما را
به گل فسردهٔ ما نرسید ابر رحمت
چه امید خیر باشد ز چنین سرشت ما را
چو تو کافری ندیدم، به فراق رفت عمری
که نبود هیچ در دل هوس کنِشت ما را
همه وقت بود ما را دل شاد و جان آگه
غم عاشقی درآمد که بخود نهشت ما را
فلک دورو چو بر ما رقمِ بدی زد آخر
به کتاب نیکنامان ز چه رونوشت ما را
تو بدی، مبر فغانی به کسی گمان تهمت
که گواه حال باشد حرکات زشت ما را



با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و جدایی اشاره میکند و احساسات عمیق خود را نسبت به معشوق بیان میکند. او از نبود بهشت و آرامش در زندگیاش شکایت دارد، چون هر کجا که میرود، یاد معشوق با او هست. او ناراحتی و غم عاشقی را احساس میکند و به سرنوشت تلخی که برایش رقم خورده اشاره میکند. در نهایت، شاعر از اینکه دیگران درباره او قضاوت نکنند با وجود درد و رنجی که از عشق میکشد، میگوید. شعر به بیان غم و اندوه ناشی از جدایی و بیتوجهی به عشق میپردازد.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که فرقی نمیکند در کجا باشی، چه در باغ یا کنار کشت، اهمیت این است که در هر مکان، بهشت و زیبایی برای ما وجود دارد. عشق و خاطرات ما هر جا که باشیم، دلنشین و شاداب است.
هوش مصنوعی: نمیدانم چه طور باید به تو برسم، چراکه هیچ راهی برای گام گذاشتن به سمت تو ندارم. با این حال، من نمیسوزم و نگران نیستم، حتی اگر همه چیز خراب شود و من در شرایط بدی قرار بگیرم.
هوش مصنوعی: این بیت بیان میکند که گل پژمرده ما نتوانسته از ابر رحمت بهرهمند شود و این نکته ما را به این فکر میاندازد که چه امیدی میتوان به خوبی و نیکی از چنین سرشتی که ما داریم، داشت. در واقع، تأکید بر ناامیدی و ناتوانی در دریافت خیر و برکت است.
هوش مصنوعی: هیچکس را مانند تو کافر و بیباور ندیدم؛ زندگیام را در دوری تو گذراندم در حالی که هیچ آرزویی در دلم وجود نداشت.
هوش مصنوعی: در هر زمان، دل ما شاد بود و روح ما از غم عاشقی آگاه بود؛ اما ناگهان غم عاشقی به ما رسید و ما را به خود مشغول کرد.
هوش مصنوعی: سرنوشت ما به گونهای رقم خورده که اگر خداوند در کتاب خوبان، نامی از ما نوشته، به چه دلیلی ما اینگونه زندگی میکنیم؟
هوش مصنوعی: تو که خطاهای خود را انکار میکنی، نباید به من یا دیگران تهمت بزنید که شاهد رفتارهای ناشایست و ناپسند ما هستید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تو اگر ز کعبه راندی، و گر از بهشت ما را
غم بنده پرور تو به دری نهشت ما را
چو حدیث راست گویان به همه مذاق تلخیم
به سفینه عزیزان نتوان نوشت ما را
گل و برگ خانه ما همه بلبلان مستند
[...]
غم آتشین عذاران نه چنان برشت ما را
که ز خاک بردماند نفس بهشت ما را
به نیازمندی ما چو نداشت حسن حاجت
به دو دست نازپرور ز چه می سرشت ما را؟
ز نسیم بی نیازی چو به باد داد آخر
[...]
ز حریم کعبه کمتر نبود کنشت ما را
که ز شوق او نمانده، سر خوب و زشت ما را
ز کجا شنیده یارب که غبار کوی یاریم
کند آن کسی که نسبت به گل بهشت ما را
به اسیری ام برد خط چو شوم ز زلف آزاد
[...]
تو اگر به شعله شویی خط سرنوشت، ما را
نشود سترده هرگز غمت از سرشت، ما را
چه کنم اگر نه چون نی، همه راه ناله پویم؟
که جهان به شادمانی نفسی نهشت، ما را
زده در شکنج مجمر به سپند طعن خامی
[...]
چه تفاوت است جانا حرم و کنشت ما را
که کشد صنم پرستی به سوی بهشت ما را
گه رند باده نوشم گه پیر میفروشم
چه کنم که باشد اینها همه سرنوشت ما را
چو سرشت دست قدرت گل آدمی به صنعت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.