گنجور

 
نیر تبریزی

صنما نه میل مسجد نه سر کنشت ما را

که قمار عشق از این غم همه داد گشت ما را

بفدای شورت ایعشق نه چنان ببر زهوشم

که بدفتر جنون هم نتوان نوشت ما را

دو هزار سنگ طفلان خورم هنوز سبزم

زفرح که پیر دهقان بره تو کشت ما را

زنظر تو شاه خوبان مفکن بهل نگارا

که مصوّران کج بین بکشند زشت ما را

نیم ار گل بهاری که بگلشنم بکاری

بگذار جای خاری بکنار کشت ما را

کشم آنخدنگ مژگان بدل و خوشست وقتم

که زغفلت آنکمانش زنظر نهشت ما را

نی من بخاک غم کن چوکشی زسنگ جورم

که سروش پاک طینت زغمت سرشت ما را

زخدا یگان محشر بود ار قبول نیر

تو بهل کشد بدوزخ ملک از بهشت ما را

 
 
 
گنج‌نامهٔ حاجی‌جلال
بابافغانی

نه هوای باغ سازد نه کنار کشت ما را

تو به هر کجا که باشی بود آن بهشت ما را

ندهند ره به کویت چه کنم چرا نسوزم

همه گل برند و بر سر بزنند خشت ما را

به گل فسردهٔ ما نرسید ابر رحمت

[...]

نظیری نیشابوری

تو اگر ز کعبه راندی، و گر از بهشت ما را

غم بنده پرور تو به دری نهشت ما را

چو حدیث راست گویان به همه مذاق تلخیم

به سفینه عزیزان نتوان نوشت ما را

گل و برگ خانه ما همه بلبلان مستند

[...]

صائب

غم آتشین عذاران نه چنان برشت ما را

که ز خاک بردماند نفس بهشت ما را

به نیازمندی ما چو نداشت حسن حاجت

به دو دست نازپرور ز چه می سرشت ما را؟

ز نسیم بی نیازی چو به باد داد آخر

[...]

سلیم تهرانی

ز حریم کعبه کمتر نبود کنشت ما را

که ز شوق او نمانده، سر خوب و زشت ما را

ز کجا شنیده یارب که غبار کوی یاریم

کند آن کسی که نسبت به گل بهشت ما را

به اسیری ام برد خط چو شوم ز زلف آزاد

[...]

حزین لاهیجی

تو اگر به شعله شویی خط سرنوشت، ما را

نشود سترده هرگز غمت از سرشت، ما را

چه کنم اگر نه چون نی، همه راه ناله پویم؟

که جهان به شادمانی نفسی نهشت، ما را

زده در شکنج مجمر به سپند طعن خامی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از حزین لاهیجی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه