دیدم به عشوه و ناز جولان کنان به راهی
عالم فروز مهری آفاق سوز ماهی
چشم امید از یار دارم و لیک هستم
قانع به یک نگاهی آنهم به گاه گاهی
کار تمام عالم خواهی بساخت جانا
از چشم نیم مستت گر افکنی نگاهی
چشمت ز تیر مژگان جانرا نموده غارت
ای ترک مست جانان از ما دگر چه خواهی
بگرفته شعر اشراق از هند تا خراسان
چونان که حسن رویش از ماه تا بماهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.