نشوند پرتو افکن مه و آفتاب بی تو
چو تو شمع دلفروزی که شدم کباب بی تو
نگهی ز چشم مستت ندهم به هر دو عالم
نفسی ز عمر هرگز نکنم حساب بی تو
شب و روز میفشاند چو سحاب در بهاران
صدف دو دیدهٔ من گهر خوشاب بی تو
چه کنم به نرگس و گل که نمیکنم چو بلبل
ز هزار باغ و سنبل گلی انتخاب بی تو
رخ و زلفت ای پری رخ چه بود که دل نجوید
نه ز روی گل تسلی نه زمشک ناب بی تو
به رخی چو ماه تابان بخرام سوی محفل
شده خون دل به ساغر مه من شراب بی تو
چو جرس زهجر نالد دل بیقرار زارم
بنگر که هست این دل به چه اضطراب بی تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.